سلام برنایب عام تو ای مولا


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 4 شهريور 1392
درس (٣٥)امام شناسي/ شرح حال نرجس خاتون
  درس سي و پنجم امام شناسي
 
از نو شکفت نرگس چشم انتظاري ام 
گل کرد خار خار شب بي قراري ام 
 
تا شد هزار پاره دل از يک نگاه تو 
ديدم هزار چشم در آيينه کاري ام 
 
گر من به شوق ديدنت از خويش مي روم 
از خويش مي روم که تو با خود بياري ام 
 
بود و نبود من همه از دست رفته است 
باري مگر تو دست بر آري به ياري ام 
 
کاري به کار غير ندارم که عاقبت 
مرهم نهاد نام تو بر زخم کاري ام 
 
تا ساحل نگاه تو چون موج بي قرار 
با رود رو به سوي تو دارم که جاري ام 
 
با ناخنم به سنگ نوشتم : بيا , بيا 
زان پيشتر که پاک شود يادگاري ام
 
ماجراى شگفت انگيز دختر قيصر روم (مادر امام زمان عليه السلام)
 
شخصى به نام بشر بن سليمان كه از نسل ابى ايّوب انصارى واز مواليان حضرت امام على النّقى وامام حسن عسكرى (عليه السلام) وهمسايه ايشان در سامرّاء بود، مى گويد: (كافور خادم امام هادى (عليه السلام) به نزد من آمد وگفت: (مُولاى ما حضرت ابى الحسن على بن محمّد (عليهما السلام) ترا به نزد خودمى خواند).
پس من نزد آن حضرت رفتم. چون نشستم آن حضرت فرمود: (اى بشر! تو از اولاد انصارى واين موالات ودوستى ما، مدام در ميان شما بوده واين دوستى ومحبّت را از يكديگر به ميراث مى بريد.
شما مورد اعتماد ما اهل بيت هستيد ومن مى خواهم به تو فضيلتى ببخشم كه بوسيله آن پيشى بگيرى بر شيعه در پيروى كردن آن فضيلت. ترا به رازى مطّلع كرده وبراى خريدن كنيزى مى فرستم).
سپس آن حضرت نامه اى به خطّ وزبان رومى نوشت وبا انگشتر خود بر آن مُهر زد وكيسه زردى بيرون آورد كه آن 220 اشرفى بود.
سپس فرمود: (اين 220 اشرفى را بگير وبه بغداد برو ودر صبحگاه در معبر فرات حاضر بشو. در آنجا وكلاى عبّاسيان مشغول فروش بردگان هستند. تو پيش شخصى به نام عمرو بن يزيد برده فروش برو.
در آنجا باش تا او براى مشتريان كنيزكى كه صفتش چنين وچنان است ودو جامه حرير محكم بافته شده در تن او مى باشد ظاهر سازد.
آن كنيز خوددارى مى كند از آنكه او را بر خريداران عرضه كنند وابا مى كند از اينكه خواهنده اى بر او دست بگذارد وصداى او را به زبان رومى مى شنوى كه در پس پرده رقيقى چيزى مى گويد؛ پس بدان كه مى گويد: (واى كه پرده عفّتم دريده شد!)
پس يكى از خريداران خواهد گفت: (اين كنيز، به قيمت سيصد اشرفى مال من باشد چرا كه عفّت او باعث شده كه به خريد او ميل ورغبت پيدا كنم).
ولى او خوددارى مى كند واز فروخته شدن به او سربازمى زند. پس آن برده فروش مى گويد: (چاره چيست؟! من ناچارم كه ترا بفروشم).
آن كنيز مى گويد: (چرا عجله مى كنى؟ بدرستى كه بايد يك مشترى بيايد كه دل من هم به او ميل پيدا كند وبتوانم بر وفا وديانت او اعتماد كنم).
پس در اين وقت تو نزد عمرو بن يزيد برده فروش برو وبه او بگو كه: (با من نامه اى است كه يكى از اشراف از روى ملاطفت نوشته وبه زبان وخطّ رومى است ودر اين نامه كرم ووفا وبزرگوارى وسخاوت خود را وصف كرده است). پس اين نامه را به آن كنيز بده كه در اخلاق او واوصاف نامه تأمّل نمايد. اگر ميلش كشيده شد وبه او راضى شد پس من وكيل او هستم در خريدن آن كنيز).
بشر بن سليمان گفت: (پس من به تمام آن چيزهائى كه امام هادى (عليه السلام) فرموده بود عمل كردم.
پس چون آن كنيز به آن نامه نگاه كرد به شدّت به گريه افتاد وبه عمرو بن يزيد گفت: (مرا به صاحب اين نامه بفروش. به خدا قسم اگر مرا به صاحب اين نامه نفروشى خود را مى كُشم).
پس من شروع به چانه زدن بر سر قيمت خريد آن كنيز نمودم تا آنكه به همان قيمتى كه امام هادى (عليه السلام) به من داده بودند راضى شد ومعامله صورت گرفت وزرها را دادم وكنيز را تحويل گرفتم.
آن كنيز خندان وخوشحال بود وبا من به حجره اى كه در بغداد گرفته بودم آمد. تا به حجره رسيد، نامه امام هادى (عليه السلام) را بيرون آورد وآن را مى بوسيد وبر ديده هاى خود مى ماليد.
من از روى تعجّب گفتم: (آيا نامه اى را مى بوسى كه صاحبش را نمى شناسى؟!)
كنيز گفت: (اى عاجزِ كم معرفت به بزرگى فرزندان واوصياى پيغمبران! خوب به حرفهاى من گوش بده تا شرح حال خود را برايت بيان كنم. من، ملكه، دختر يشوعاى، فرزند قيصر پادشاه روم هستم ومادر من از فرزندان شمعون بن صفا، وصى حضرت عيسى (عليه السلام) است.
در هنگامى كه من سيزده ساله بودم جدّم قيصر مى خواست كه مرا به عقد فرزند برادر خود درآورد. پس در قصر خود، تعداد سيصد نفر از نسل حواريّون حضرت عيسى (عليه السلام) وعلماى نصارا وعبّاد ايشان وهفتصد نفر از صاحبان قدر ومنزلت، وچهار هزار نفر از امراى لشكر وسرداران سپاه وبزرگان وسركرده هاى قبايل را جمع كرد.
پس دستور داد تختى را حاضر ساختند كه به انواع جواهر، تزئين شده بود وآن تخت را بر روى چهل پايه تعبيه كردند، بتها وصليبهاى خود را بر بلنديهايى قرار دادند وپسر برادر خود را بر بالاى تخت فرستاد.
چون كشيشان، انجيلها بر دست گرفتند كه بخوانند، صليبها سرنگون شد وبيفتاد وپايه تخت شكست وتخت بر زمين افتاد وپسر برادر ملك، از تخت افتاد وبيهوش شد.
در آن حال رنگهاى كشيشان متغيّر شد واعضايشان شروع به لرزيدن كرد. بزرگ ايشان به جدّم گفت: (اى پادشاه! ما را از چنين كارى معاف دار كه به سبب آن، نحوستهايى روى داد كه دلالت مى كند بر اينكه دين مسيح بزودى از بين مى رود).
جدّم اين امر را به فال بد گرفت وبه علما وكشيشان گفت: (اين تخت را بارديگر برپا كنيد وصليبها را به جاى خود بگذاريد وبرادرِ اين بدبخت را حاضر كنيد تا اين دختر را به ازدواج او درآوريم تا سعادت آن برادر، دفع نحوست اين برادر را بنمايد).
چون چنين كردند وآن برادر ديگر را بر بالاى تخت بردند، همين كه شروع به خواندن انجيل كردند، همان وقايع قبلى روى داد ونحوست اين برادر، مثل نحوست آن برادر بود ولى سرّ اين كار را ندانستند كه اين از سعادت سرورى است نه از نحوست دو برادر.
پس مردم متفرّق شدند وجدّم به حرم سرا بازگشت وبسيار خجالت زده وشرمنده شده بود.
چون شب شد وبه خواب رفتم، در خواب ديدم كه حضرت مسيح (عليه السلام) با حواريّين، جمع شدند ومنبرى از نور نصب كردند كه از رفعت، بر آسمان بلندى مى نمود وآن را در همان موضعى قرار دادند كه جدّم، تخت را گذاشته بود.
حضرت محمّد (صلى الله عليه وآله وسلم)، با وصى ودامادش على بن ابيطالب (عليهما السلام) وجمعى از امامان وفرزندان بزرگوار ايشان، قصر را به نور قدوم خويش، منوّر ساختند. حضرت مسيح (عليه السلام) از روى ادب وتعظيم واجلال به استقبال خاتم انبياء، محمّد مصطفى (صلى الله عليه وآله وسلم)، دست در گردن آن حضرت انداخت.
سپس پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: (اى روح اللّه! من آمده ام كه ملكه فرزند وصى تو، شمعون صفا را براى اين فرزند سعادتمند خود، خواستگارى نمايم). واشاره كردند به ماه بُرج امامت، امام حسن عسكرى (عليه السلام) كه فرزند آن كسى كه تو نامه اش را به من دادى.
حضرت عيسى (عليه السلام) بسوى حضرت شمعون نظرى انداخت وگفت: (شرف دوجهان به تو روى آورده است؛ رَحِم خود را به رحم آل محمّد (صلى الله عليه وآله وسلم) پيوند كن).
شمعون گفت: (اين كار را انجام دادم).
پس همگى بر آن منبر برآمدند وحضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم) خطبه اى خواند وبا حضرت مسيح (عليه السلام)، مرا به عقد حضرت امام حسن عسكرى (عليه السلام) در آوردند وفرزندان حضرت محمّد (صلى الله عليه وآله وسلم) با حواريّان گواه شدند.
چون از آن خواب بيدار شدم، از ترس كشته شدن، آن خواب را براى پدر وجدّ خود نقل نكردم واين راز را در سينه پنهان داشتم. آتش محبّت آن خورشيد فلك امامت، روز بروز در كانون سينه ام، مشتعل مى شد وسرمايه صبر وقرارم را به باد فنا مى داد تا به حدّى كه خوردن وآشاميدن بر من حرام شد وهر روز چهره ام افسرده تر مى شد وبدنم لاغرتر مى گرديد وآثار عشق پنهان، در بيرون ظاهر مى شد.
در شهرهاى روم، طبيبى نماند كه جدّم براى معالجه من حاضر نكرده باشد واز دواى درد من از او سؤال ننموده باشد.
چون از علاج درد من مأيوس شد، روزى به من گفت: (اى نور چشم من! آيا در خاطرت آرزويى هست تا آن را برآورده نمايم؟)
گفتم: (اى جدّ من! درهاى خوشحالى وشادمانى را به روى خود بسته مى بينم، حال اگر دستور بدهى تا از شكنجه وآزار اسيران مسلمان در زندان دست بردارند وآنها را آزاد نمايند اميدوار هستم كه خداوند متعال، حضرت مسيح ومادرش، عافيتى به من ببخشد).
جدّم قبول كرد وچون چنين كردند، اندك سلامتى وصحّت از خود ظاهر ساختم ومقدارى هم غذا خوردم؛ پس جدّم خوشحال وشاد شد وديگر اسيران مسلمان را عزيز مى داشت.
بعد از چهار شب، در خواب ديدم كه بهترين زنان عالميان، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) وحضرت مريم (سلام الله عليها) با هزار كنيز از حوريان بهشتى كه در خدمت آن حضرت بودند پيش من آمدند.
حضرت مريم (سلام الله عليها) گفت: (اين خاتون وبهترين زنان، مادر شوهر تو است).
پس من به دامنش افتادم وگريستم وشكايت كردم كه حضرت امام حسن عسكرى (عليه السلام) از ديدار با من خوددارى مى كند.
آن حضرت فرمود: (فرزند من چگونه به ديدن تو بيايد در حالى كه تو به خدا شرك مى آورى وبر مذهب مسيحيان هستى؟! اينك خواهرم مريم دختر عمران، از تو بسوى خدا بيزارى مى جويد، اگر ميل دارى كه حقّ تعالى وحضرت مسيح وحضرت مريم (عليهما السلام) از تو خشنود گردند وحضرت امام حسن عسكرى (عليه السلام) به ديدن تو بيايد، پس بگو: (اشهد ان لا اله الاّ اللّه واشهد انّ محمّد رسول اللّه).
(يعنى: شهادت مى دهم كه نيست معبودى جز خداوند وشهادت مى دهم كه محمّد فرستاده خداوند است).
چون اين دو كلمه طيّبه را تلفّظ نمودم، حضرت سيّدة النّساء (سلام الله عليها) مرا به سينه خود چسباند ودلدارى داد وفرمود: (اكنون، منتظر آمدن فرزندم باش كه من، او را بسوى تو مى فرستم).
چون بيدار شدم، آن دو كلمه طيّبه را بر زبان مى راندم وانتظار ملاقات آن حضرت را مى بردم.
در شب بعد در خواب، آفتاب جمال آن حضرت طالع گرديد. عرض كردم: (اى دوست من! بعد از آنكه دلم را اسير محبّت خود كردى، چرا از مفارقت جمال خود، مرا چنين زجر دادى؟!)
آن حضرت فرمود: (دير آمدن من به نزد تو، نبود مگر براى آن كه تو مشرك بودى، اكنون كه مسلمان شدى هر شب نزد تو خواهم آمد تا آن زمان كه خداى تعالى من وترا در بُعد ظاهرى به يكديگر برساند واين هجران را به وصال مبدّل گرداند).
از آن شب تا حال، يك شب نگذشت مگر اينكه درد هجران مرا، به شربت وصال دوا فرمود).
من (بشر بن سليمان) گفتم: (چگونه در ميان اسيران افتادى؟)
حضرت نرجس (سلام الله عليها) گفت: (در شبى از شبها امام حسن عسكرى (عليه السلام) به من خبر داد كه در فلان روز جدّت، لشكرى بر عليه مسلمانان خواهد فرستاد وخود، از عقب خواهد رفت؛ تو خود را در ميان كنيزان وخدمتكاران او بينداز بصورتى كه ترا نشناسند وبه دنبال جدّ خود روان بشو واز فلان راه برو).
پس من چنان كردم. طليعه لشكر مسلمانان به ما برخوردند وما را اسير كردند وآخر كار من اين بود كه ديدى وتا به حال، كسى به غير از تو ندانسته است كه من دختر پادشاه روم هستم).
گفتم: (اين عجيب است كه تو از اهل فرنگ هستى وزبان عربى را به خوبى مى دانى).
او گفت: (بلى! بخاطر محبّت زيادى كه جدّم به من داشت ومى خواست كه به من آداب حسنه را ياد بدهد، براى من زن مترجمى كه هم زبان فرنگى وهم زبان عربى مى دانست را قرار داده بود كه او هر صبح وشام مى آمد وبه من لغت عربى مى آموخت تا آنكه توانستم اين زبان را ياد بگيرم).
بشر بن سليمان مى گويد: (چون او را به سامرّاء خدمت حضرت امام على النّقى (عليه السلام) رساندم، حضرت به ايشان فرمود: (چگونه حقّ سبحانه وتعالى ، به تو نشان داد عزّت دين اسلام وذلّت دين نصارى را وشرف وبزرگوارى محمّد (صلى الله عليه وآله وسلم) واهل بيت او را؟)
گفت: (چگونه وصف كنم براى تو اى فرزند رسول خدا چيزى را كه تو از من بهتر مى دانى).
امام هادى (عليه السلام) فرمود: (مى خواهم ترا گرامى بدارم. كدام يك بهتر است نزد تو، اين كه ده هزار اشرفى به تو بدهم يا ترا به يك شرف ابدى بشارت بدهم؟) حضرت نرجس (سلام الله عليها) عرض كرد: (بشارت شرف را مى خواهم ومال نمى خواهم).
حضرت امام على النّقى (عليه السلام) فرمود: (بشارت باد ترا به فرزندى كه پادشاه مشرق ومغرب عالم مى گردد وزمين را پُر از عدل وداد مى كند، بعد از آن كه پُر از ظلم وجور شده باشد).
حضرت نرجس (عليها السلام) عرض كرد: (اين فرزند از چه كسى بوجود خواهد آمد؟)
امام هادى (عليه السلام) فرمود: (كسى كه حضرت محمّد (صلى الله عليه وآله وسلم) ترا براى او خواستگارى كرد). سپس از او پرسيد: (حضرت مسيح ووصى او، ترا به عقد چه كسى درآوردند؟)
او گفت: (به عقد فرزند تو، امام حسن عسكرى (عليه السلام)
 
حضرت فرمود: (او را مى شناسى؟) او گفت: (از شبى كه به دست بهترين زنان، مسلمان شدم، شبى نگذشته است كه او به ديدن من نيامده باشد). پس امام هادى (عليه السلام)، خادم را طلبيد وفرمود: (برو به خواهرم حكيمه بگو كه بيايد).
چون حكيمه (سلام الله عليها) داخل شد حضرت فرمود: (اين، آن كنيزى است كه مى گفتم). حكيمه خاتون، حضرت نرجس (سلام الله عليها) را در بر گرفته، بسيار نوازش كرد. سپس امام هادى (عليه السلام) به حكيمه خاتون فرمود: (اى دختر رسول خدا! او را به خانه خود ببر وواجبات وسنّتها را به او آموزش بده، زيرا او زن امام حسن عسكرى ومادر صاحب الزّمان (عليه السلام) است)
(غيبت شيخ طوسى (نجم 26)
 
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلني من أعوانه و أنصاره آمين


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 4 شهريور 1392
درس (٣٤)امام شناسي/ كلام نور

 

@ كلام نور :
 
ودر اينجا بعض از كلمات حكمت آميز حضرت امام حسن عسكرى (عليه السلام) ذكر ميكنيم.
 
١ ـ فرمود جدال مكن ميرود خوبى و حسن تو و مزاح مكن كه جرئت مى كنند ودلير مى شوند
 
بر تو.
 
٢ـ وفرمود از تو اضح است آنكه سلام كنى بر هر كس كه ميگذرى بر او، وآنكه بنشينى در
 
جائى كه پست تر است از مكان شريف مجلس 
 
٣ـ وفرمود پارساترين مردم كسى است كه توقف كند نزد شبهه، وعابدترين مردم كسى است
 
كه بپا دارد فرائض را، وزاهدترين مردم كسى است كه ترك كند حرام را، واز همه مردم
 
كوشش ومشقّتش بيشتر است كسى كه ترك كند گناهان را.
 
٤ ـ وفرمود مشغول نسازد تورا روزى كه خدا ضامن آن شده از عملى كه بر تو فرض است.
 
٥ ـ وفرمود از ادب دور است ظاهر كردن خوشحالى نزد شخص غمناك.
 
٦- وفرمود: همانا از براى جود وبخشش اندازه ومقدارى است پس هر گاه زياد شده از آن 
 
مقدار پس آن اسراف است.
 
براى خرم واحتياط مقدارى است پس يرگاه زياد شد از آنمقدار پس آن جبن وترس است.
 
واز براى اقتصاد وميانه روى مقدارى است پس هرگاه زياد شد بر آن پس آن بخل است.
 
واز براى شجاعت مقدارى است پس هرگاه زياد شد بر آن تهوّر وبى أدبى است.
 
وكافى است تورا از براى ادب كردن نفست اجتناب كردنت از چيز يكه مكروه وناپسند
 
بيشمارى از غير خودت
 
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلني من أعوانه و أنصاره آمين


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 4 شهريور 1392
درس (٣٣)امام شناسي/ شرح حال امام عسكري قسمت سوم
درس سي وسوم امام شناسي
 
قلمی که بدون نویسنده می نوشت
 
ابو هاشم می‌گوید:
روزی خدمت امام حسن عسگری علیه السلام رفتم و دیدم مشغول نوشتن نامه است.پس از 
 
مدتی، وقت نماز فرا رسید.امام کاغذ و قلم را به زمین گذاشت و به نماز ایستاد.اما من دیدم
 
 قلم به نوشتن ادامه داد و تا آخر کاغذ را نوشت.من از دیدن این معجزه به سجده افتادم.
 
امام پس از نماز، قلم را به دست گرفت و به مردم اجازه ورود داد.
 
@شرح حال امام حسن عسكري عليه السلام:قسمت سوم
 
امام حسن عسكري همانند پدران بزرگوارش داراى كرامات ومعجزايى نيز بوده اند كه مورخان 
 
نقل كرده اند وما در اينجا فقط به ذكر دو مورد مى پردازيم.
 
@اول:
 
شخصى مى گويد: سر راه امام عسكرى (عليه السلام) نشستم، وقتى آن حضرت رسيد از 
 
تنگدستى خويش به آن بزرگوار شكايت كردم وقسم خوردم كه نه درهم ودينارى دارم ونه غذاى 
 
صبح وشام، آن حضرت فرمود:
 
آيا به دروغ سوگند مى خورى با اينكه دويست دينار در زير خاك پنهان كرده اى، واينكه
 
مى گويم نه براى آن است كه چيزى به تو ندهم، اى غلام آنچه باخود دارى به او بده، غلامش 
 
صد دينار به من داد، سپس روى بمن كرده فرمود:
 
 تو آن دينارها كه در زير خاك پنهان كرده اى در وقتى كه سخت بدانها نيازمند هستى از 
 
آنهامحروم خواهى ماند، وراست فرمود، زيرا آن پول كه حضرت داد خرج كردم، ودرهاى روزى 
 
بر من بسته شد، وبه ناچار به سراغ پولى كه در زير خاك پنهان كرده بودم رفتم اما اثرى از آن 
 
نيافتم، بعد فهميدام كه پسرم جاى پولها را دانسته، وآنها را برداشته وگريخته است، وبه هيچ 
 
چيز از آن پولها دست نيافتم.
 
@دوم:
 
 شخصى به نام احمد بن محمد مى گويد:
 
 در زمانى كه مهتدى عباسى دست به كشتار مواليان ترك ووابستگان خود زد، من نامه اى به 
 
حضرت عسكرى (عليه السلام) نوشتم كه:
 
سپاس خداى را كه او را از ما به خود سرگرم كرد، زيرا من شنيده بودم كه او شما را تهديد به 
 
قتل كرده است وگفته است كه: من ايشان را از روى زمين بر مى دارم، حضرت عسكرى (عليه 
 
السلام) به من نوشت:
 
 عمر او به اين كارها كفاف نخواهد داد، از امروز پنح روز بشمار وروز ششم پس از خوارى 
 
وذلتى كه به او برسر گشته خواهد شد، وچنان شد كه آن حضرت فرموده بود.
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلني من أعوانه وانصاره آمين

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 4 شهريور 1392
درس (٣٢)امام شناسي شرح حال امام عسكري قسمت دوم
درس سي ودوم امام  شناسي
 
 
اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفيقَ الطّاعَةِ وَبُعْدَ الْمَعْصِيَیةِ
 
خدايا روزى ما كن توفيق اطاعت و دورى از گناه
 
وَصِدْقَ النِّيَّةِ وَعِرْفانَ الْحُرْمَةِ وَاَكْرِمْنا بِالْهُدى وَالاِْسْتِقامَةِ وَسَدِّدْ
 
و صدق و صفاى در نيت و شناختن آنچه حرمتش لازم است و گرامى دار
 
ما را بوسيله هدايت شدن و استقامت و استوار كن
 
 
@شرح حال امام حسن عسكري عليه السلام:قسمت دوم
 
آنچه از صفات بزرگ وفضائل كه لازمه امامت است در آن حضرت جمع بود، يعنى: در علم، 
 
وزهد، كامل بودن در عقل و صدق و صفاى در نيت و شناختن آنچه حرمتش لازم است خرد، 
 
عصمت، شجاعت، كرم وبزرگوارى از تمام مردم زمان خودبرتر بود، وعلاوه بر نصوص كه از 
 
پيامبر(صلى الله عليه وآله) وامامان گذشته در باره امامت آن حضرت وارد شده بود،
 
حضرت امام هادى (عليه السلام) يعنى پدر بزرگوارشان نيز تصريح به امامت آن جناب 
 
فرمودند، ودر روايتى كه مرحوم شيخ مفيد (رحمه الله) در كتاب گرانقدر ارشاد نقل كرده است، .
 
امام هادي عليه السّلام قبل از شهادتش ، پسرش امام حسن عسكري عليه السّلام را به حضور 
 
طلبيد و نور حكمت و مواريث پيامبران و سلاح امامت را بدو سپرد و به امامت وي تصريح كرد و 
 
در حضور ياران مورد اعتماد خويش به او وصيت كرد و شهادت آن حضرت در چهل سالگي رخ 
 
داد و در سامرا مدفون گرديد.
 
(مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفا، 1403ق، ج 5، ص 133)
 
 
شيخ مفيد گفته: امام حسن عسكري عليه السّلام در يكم ربيع الاول سال ٢٦٠هـ.ق مريض شد و 
 
در روز هشتم همان ماه در روز جمعه در سن ٢٨ سالگي شهيد و در خانه خودش در سامرا 
 
مدفون گرديد.( شيخ مفيد، الارشاد ، ج 2، ص 336.)
 
براساس روايتي كه از امام صادق عليه السّلام نقل است كه فرمودند: همه ما يا كشته مي شويم 
 
و يا مسموم مي گرديم. ( بحار الانوار ،  ج 50، ص 238.)
 
آن حضرت در ميان مردم وبزرگان وحتّى افراد مخالف از احترام خاصى برخوردار بود، به 
 
حدّى كه حتى ناخواسته آن حضرت را احترام مى كردند
 
آن بزرگوار همانند پدران گرامى خويش از چنان اخلاق ورفتار والائى برخوردار بود كه دشمنان 
 
نيز تحت تأثير اخلاقش قرار مى گرفتند، به عنوان مثال آن حضرت را به زندانبانى به نامعلى 
 
بن اوتاش سپردند، اين شخص به شدّت باخاندان پيامبر دشمنى مىوزريد، وبا آل ابى طالب با 
 
شدت وخشونت رفتار مى كرد، وقتى آن حضرت را به زندان او فرستاند به او گفتند:
 
 با او چنين وچار رفتار كن، بيش از يك روز نگذشته بود كه آنچنان در مقابل امام (عليهالسلام.)
 
تواضع مى كرد كه گونه بر خاك مى گذشت، وسر بزير انداخته به آن بزرگوار نگاه نمى كرد، 
 
وهنگامى كه آن حضرت از زندان او بيرون رفت اين شخص از بهترين شيعيان شده بود،
 
 واين بواسطه جلالت ومهابت واخلاق امام عسكرى (عليه السلام) بود.
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلني من أعوانه و أنصاره آمين
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 4 شهريور 1392
درس (٣١)امام شناسي/ شرح حال امام عسكري قسمت اول
درس سي ويكم  امام شناسي
 
 
 زيارت امام حسن عسكرى عليه السلام در روز پنج شنبه
 
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وَلِىَّ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللّهِ وَخالِصَتَهُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اِمامَ
 
سلام بر تو اى ولى خدا سلام بر تو اى حجت خدا و بنده خدا و
 
بنده خالص او سلام برتو اى پيشواى
 
الْمُؤْمِنينَ وَوارِثَ الْمُرْسَلينَ وَحُجَّةَ رَبِّ الْعالَمينَ صَلَّى اللّهُ عَلَيْكَ
 
مؤ منان و وارث فرستادگان (خدا) و حجت پروردگار جهانيان درود خدا بر تو
 
وَعَلى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ يا مَوْلاىَ يا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ
 
و بر خاندان پاك و پاكيزه ات اى سرور من اى ابا محمد - حسن
 
بْنَ عَلِي اَنَا مَوْلىً لَكَ وَلِآلِ بَيْتِكَ وَهذا يَوْمُكَ وَ هُوَ يَوْمُ الْخَميسِ
 
 من دوست شما و خاندانت هستم و امروز كه روز پنجشنبه است روز شما است
 
وَ اَنَا ضَيْفُكَ فيهِ وَ مُسْتَجيرٌ بِكَ فيهِ فَاَحْسِنْ ضِيافَتى وَ اِجارَتى
 
و من در اين روز ميهمان شمايم و پناهنده به شمايم پس نيكو از من پذيرايى كن و
 
بخوبى پناهم ده
 
بِحَقِّ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ
 
به حق خاندان پاك و پاكيزه ات
 
 
 
@شرح حال امام حسن عسكري عليه السلام قسمت اول
 
با عرض ارادت به درگاه قدسي باب امام زمان براي  خشنودي دل مبارك ايشان  وشناخت
 
بهتر امام به شرح زندگني امام حسن عسكري (عليه السلام) مي پردازيم:
 
حضرت امام حسن عسكرى (عليه السلام) در سال ٢٣٢هجرى قمرى در روز هشتم ماه ربيع 
 
الثانى در شهر مدينه به دنيا آمد.
 
 پدر آن حضرت امام بزرگوار حضرت هادى، ومادرش خانمى به نام حديثه بود. نام ايشان 
 
حسن، وكنيه آن بزرگوار ابو محمّد واز القاب ايشان زكى و عسكرى است.
 
دوران طفوليت و كودكي امام عليه السّلام در خاندان وحي، خاستگاه امامت، سرچشمه هدايت و 
 
مرجعيت عامه مسلمانان سپري شد و در چنين خانواده اي پرورش يافته و از هر آلودگي و پليدي 
 
به دور بوده، از تفضلات الهي اين بود كه امام حسن عليه السّلام در خانه نبوت و معدن امامت با 
 
بهترين و شايسته ترين شيوه پرورش يافت و از اولين ساعات تولد در مسيري قرار گرفت كه 
 
رهبري آينده امت به او واگذار شود.
 
حضرت در كودكي به همراه پدر از مدينه به سامرا منتقل شدند با ظلم و بيدادگري طاغوتيان 
 
آشنا شده و در سامرا در منطقه اي به نام (عسكر) سكونت اجباري اختيار كردند و لذا به 
 
(عسكري) ناميده شدند.
 
(.شيخ صدوق، علل الشرايع، قم، مکتبة طباطبائي (بي تا) ج 1، ص 176 و 230.)
 
 و سن آن حضرت را در هنگام انتقال به سامرا چهار سال و چند ماه گفته اند و اين گفته بر 
 
فرضي است كه تولد حضرت در مدينه اتفاق افتاده باشد چنان كه سيد محسن امين چنين
 
عقيده اي دارد. (عاملي، محسن امين، اعيان الشيعه، ج 2، ص 40.)
 
البته به اين نكته نيز بايد توجه كرد كه امام هادي عليه السّلام براي آماده كردن شيعه به غيبت 
 
صاحب الزمان (عجل الله تعالي فرجه ) و همچنين حفظ جان امام حسن عسكري عليه السلام از 
 
تعرض دشمنان فرزند خود را جز از خواص شيعه و افراد مورد اعتماد مخفي مي كرد و از 
 
مقام و عظمت آن حضرت كمتر صحبت مي فرمود و لذا اطلاعات كمي از دوران كودكي حضرت 
 
امام حسن عسكري عليه السّلام در منابع مشاهده مي كنيم.
 
امام حسن عسكري عليه السلام از جمله اماماني است كه در سنين جواني به شهادت رسيدند. 
 
ولي با اين حال آن حضرت مدتي از دوره جواني خود را همراه پدر بوده و در حدود ٢٢سالگي 
 
پدر را از دست داد(مفيد،  ،شيخ مفيد، الارشاد، قم، آل البيت، 1413ق، ج2.ص311)
 
آن حضرت قبل از اينكه داغ پدر ببيند در حدود ٢٠ سالگي برادر بزرگ تر خود را نيز از دست 
 
داد و فراغ برادر براي آن حضرت سخت بود، چنان كه نقل شده حضرت در ماتم برادر خيلي 
 
بي تابي مي نمودند.
(طبسي، محمد جواد، با خورشيد سامرا، ترجمه عباس جلالي، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1379، ص 62)
 
 و همچنين امام حسن عسكري عليه السلام در دوره اي كه نزد پدر بودند، برخورد و رفتار خلفا 
 
را با پدر بزرگوار خويش مشاهده مي نمودند و از ظلمي كه در حق اهلبيت عليهم السلام روا 
 
مي داشتند بي خبر نبود و از جمله اينكه از خبر تخريب قبر و بقعه امام حسين عليه السّلام و
 
 جسارت طاغوتيان به آن مكان مقدس محزون شد. 
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلني من أعوانه و أنصاره آمين
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 4 شهريور 1392
درس (٣٠) امام شناسي/ شباهت امام عصرباپيامبران قسمت هفتم
درس  سي ام امام شناسي
 
 
حضرت بقیة الله (ارواحنا له الفداء) در توقیعی می فرمایند:
 
«به من رسیده است که گروهی از شما در دین به تردید افتاده و در دل آنها نسبت به اولیای 
 
امرشان شک و حیرت وارد شده است و این مایه ی غم ما شد. البته به خاطر خود شما نه
 
برای ما و به خاطر شما ناراحت شدیم و نه خودمان. زیرا که خداوند با ماست پس نیازی به
 
غیر او برای ما نیست و حق با ماست لذا به هیچ وجه کسانی که از ما دست بردارند ما را
 
به وحشت نمی اندازد. ما صنایع و ساخته شدگان خداییم و خلق، ساخته شده ی ما هستند.» 
 
(الاحتجاج طبرسی، ج ۳، ص ۲۷۸؛ به نقل از موسوی اصفهانی، محمد تقی، مکیال المکارم،
نشر مسجد مقدس جمکران، ج ۱، ص ۹۷)
 
@ شباهت امام عصربا پيامبران (ع)قسمت هفتم 
 
@ شباهت حضرت مهدي عليه السلام به جدش رسول خدا صلي الله عليه و آله 
 
 
از نظر نام و کنيه هر دو، نامشان محمد و کنيه شان ابوالقاسم است. 
 
پيامبر اکرم - صلي الله عليه و آله و سلم - فرمود : «اشبه الناس بي خلقا و خلقا ... .» (8) 
 
مهدي - عليه السلام - شبيه ترين مردم به من از نظر آفرينش و اخلاق است.
 
ديگر آن که حضرت محمد بن عبدالله - صلي الله عليه و آله و سلم - خاتم الانبياء است و
 
حضرت مهدي - عليه السلام - خاتم الاوصياء است.
 
آن حضرت شبيه ترين مردم به جدش رسول خداست ؛ در روش و جهاد و در انقلاب عليه ظلم و 
 
طغيان و در دگرگون ساختن سيستم حاكم بر جامعه از دزدى و غارت و به هم ريختگى و نگرانى 
 
و اضطراب و در تبديل آن به نظام و سيستمى كه حقوق و حيثيات را حفظ و امنيت و آرامش و 
 
هر آنچه موجب خوشبختى مردم مى شود. وقتى كه قائم آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) 
 
ظهور كند، همان كارى را مى كند كه جدش رسول الله كرد. بنابراين ، تاج و تخت طاغوتها و 
 
ستمگران را در هم مى شكند و نظامهاى سياسى را كه بر دروغ و نيرنگ و نفاق هستند،
 
برمى چيند و همه جوانب و مفاهيم عدل را برقرار مى كند.
 
روايات و اخبار زيادى از پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) و ائمه هدى
 
 (عليهم السلام ) كه به ما رسيده ، دلالت مى كنند كه حضرت امام منتظر، شبيه جدش
 
رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) است ، برخى از آنها عبارتند از:
 
1 - عبدالله فرزند مسعود از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) نقل مى كند كه فرمود: 
 
((مردى از دودمان من خروج مى كند كه همنام من و خلق و خوى او خلق و خوى من است و 
 
زمين را از عدل و داد پر خواهد كرد)).
 
2 - حذيفه از پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت مى كند كه فرمود:
 
((اگر از دنيا فقط يك روز (هم ) مانده باشد، هر آينه خداوند در همان روز، مردى را كه همنام 
 
من و خوى او خوى من و كنيه اش ‍ ابوعبدالله است ، مبعوث مى كند و مردم بين ركن و مقام كعبه 
 
با او بيعت مى كنند و خداوند دين را به وسيله او به جامعه برمى گرداند و پيروزيهاى فراوانى به 
 
دست مى آورد، تا جايى كه هيچ كس روى زمين نماند مگر آنكه گوينده ((لا اله الا الله )) شود)).
 
 
((سليمان )) از جا برخاست و پرسيد: اى رسول خدا! او از كدام اولاد شماست ؟
 
فرمود: ((او پسر اين فرزندم مى باشد (و با دست به امام حسين (عليه السلام ) اشاره كرد))).
 
3 - عايشه از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت مى كند كه فرمود
 
((مهدى ، مردى از عترت من مى باشد كه براساس سنت من مقاتله مى كند همچنانكه من 
 
براساس وحى ، مقاتله نمودم )).ينابيع المودة ، ص 433.
 
4 - جابربن عبدالله انصارى از پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت مى كند كه 
 
فرمود:
 
((مهدى از فرزندان من و همنام و هم كنيه من است . از همه مردم در خوى و شمايل به من شبيه 
 
تر است ، او داراى غيبتى است كه امتها در آن تحير پيدا مى كنند و سپس مانند ستاره تابان 
 
ظهور مى كند و زمين را بعد از آنكه از جور و ستم پر شده باشد، از عدل و داد پر مى كند))
 
كفاية الاثر، ينابيع المودة ، ص 488.
 
 
5 - حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام ) با سلسله سند خود از جد بزرگوارش حضرت 
 
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت مى كند كه فرمود:
 
((مهدى از فرزندان و همنام و هم كنيه من است ، از نظر خلق و شمايل ، شبيه ترين مردم به من 
 
است ، داراى غيبتى است كه مردم در اثر تحير، از دينشان گمراه مى شوند و در اين شرايط 
 
است كه همانند ستاره درخشان ، ظهور مى كند و زمين را از قسط و عدل پر مى كند، همچنانكه 
 
از ظلم و جور پر شده بود)). كمال الدين ، ينابيع المودة ، ص 493
 
6 - حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام ) با سلسله سند از جدش رسول خدا (صلى الله 
 
عليه و آله و سلم ) روايت مى كند كه فرمود:
 
((قائم آل محمد، از فرزندان من ، همنام و هم كنيه من ، شمايل او شمايل من ، سنت و روش او 
 
سنت من است . مردم را بر شريعت و راه من ، قرار مى دهد و آنان را به كتاب خداى عزوجل 
 
(قرآن ) دعوت مى كند. هر كس از او پيروى كند، در حقيقت از من پيروى نموده و هر كس از او 
 
نافرمانى كند، مرا نافرمانى نموده ، هر كس او را در غيبتش انكار كند، مرا انكار كرده ، هر 
 
كس او را تكذيب نمايد، مرا تكذيب نموده ، هر كس او را تصديق كند، مرا تصديق نموده و من 
 
از تكذيب كنندگان و منكرين او و گمراه كنندگان مردم از راه و طريقه او، به خداى متعال شكايت 
 
مى برم و ستمكاران به زودى خواهند دانست كه به چه كيفرگاه و دوزخ انتقامى بازگشت
 
مى كنند)).
 
4. كمال الدين .شيخ صدوق
 
اين حديث از روشنترين احاديث نبوى است كه دلالت دارد بر اينكه حضرت مهدى (عليه السلام ) 
 
در بسيارى از امور همانند جدش رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى باشد.
 
7 - ((ابو صالح سليلى )) در كتاب ((الفتن )) از حضرت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) روايت 
 
كرده است كه فرمود: حضرت مهدى (عليه السلام ) از نظر خلق و شمايل و محاسن و صفات 
 
برجسته ، شبيه ترين مردم به رسول خداست .الملاحم و الفتن ، باب 79.
 
 
و مانند اين روايات از پيغمبر هدايت و از ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) در تاريخ ، فراوان آمده 
 
و همه آنها آشكارا دلالت دارند كه مهدى منتظر، نه فقط در خلق و خوى و شمايل كه به سبب آنها 
 
بر انبيا امتياز پيدا كرده است ، بلكه در حركت و اقدامات اصلاحى و مبارزه و جهادش در 
 
نابودى جور و ستم و تحقق بخشيدن به حق و عدالت در زمين ، شبيه جد بزرگوارش رسول 
 
خداست .
 
روايت جعلى
 
منشاء و منبع تفكر و انديشه اسلامى ، همانا وحى آسمانى ، قرآن كريم سنت معصوم (عليه 
 
السلام ) است و عقل و درايت و ضمير و فطرت در استنباط و استخراج و برداشت از منبع 
 
فياض و چشمه زلال معارف آسمانى ، ابزار خدادادى است كه به عنوان ((پيامبر باطنى حق )) 
 
در درون انسانها، وديعه و حجت قرار گرفته است . بنابراين ، افكار اسلامى كه از آن سرچشمه 
 
پاك و پاكيزه و از اين ابزار درّاك خدادادى است ، تماما پاك و طيب و با فطرت و سرشت ، 
 
منطبق مى باشد.
 
با همه اين حال ، صاحبان حقد و دشمنان ارزشهاى والاى الهى و بويژه كينه ورزان به اسلام ، 
 
هميشه تلاش كرده اند كه چهره ارزشهاى دين و چهره رهبران و مصلحان آسمانى كه دشمنان 
 
حكومتهاى باطل و ستمكاران مى باشند، بد جلوه دهند و افكار عمومى را نسبت به آنان به شك 
 
و ترديد وادارند.
 
از اين باب است كه دشمنان و كينه جويان ، روايات و اخبارى را به منظور بد جلوه دادن چهره 
 
اسلام ، جعل نموده و در احاديث و روايات مسلمين داخل نموده اند كه به اين گونه روايات ، 
 
اصطلاحا ((اسرائيليات )) گفته مى شود. از اين قبيل است روايتى كه ((گنجى )) و غير او از 
 
پيغمبر نقل كرده اند كه او فرموده است :
 
((مهدى از فرزندان من ، صورتش مانند ستاره درى ، رنگش رنگ عربى و جسمش جسم 
 
اسرائيلى است ، زمين را پر از عدل مى كند همچنانكه پر از ظلم شده است . در خلافت و 
 
حكومت او، همه اهل زمين و آسمان و پرندگان هوا رضايت دارند و بيست سال 6 زمام امور را 
 
به دست دارد)).
 
علت اينكه اين روايت ساختگى است ، آن است كه جسم آن حضرت ، جزئى از جسم پيغمبر و 
 
اميرالمؤ منين است كه پاك و پاكيزه و نور و هدايت است ، چگونه چنين جسم طاهر و طيبى ، 
 
شبيه جسمهاى اسرائيلى باشد كه خبيث ترين اجسام و پليدترين افكار را دارند. اينان گرگهاى 
 
بشريت و جرثومه و مجسمه رذالت مى باشند. گمان زياد آن است كه اسرائيلى ها، به جهت رفع 
 
پليدى نكبت و آلودگى كه دارند و مورد تحقير مسلمانان و غيره مى باشند، اين روايت را ساخته 
 
باشند.
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلني من أعوانه و أنصاره آمين
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 4 شهريور 1392
درس (٢٩)امام شناسي/ شباهت امام عصرباپيامبران قسمت ششم
درس  بيست ونهم امام شناسي
 
علامه مجلسي در بحارالأنوار حديثي از مفضل بن عمر از امام ابوعبدالله صادق(ع) نقل كرده 
 
كه فرمود:
 
و در آن هنگام آقاي ما قائم(ع) به خانه خدا تكيه زده مي‌گويد: اي مردم هركس مي‌خواهد آدم و 
 
شيث را ببيند، بداند كه من آدم و شيث هستم، و هركس كه مي‌خواهد نوح و فرزندش سام را
 
 ببيند، بداند كه من همان نوح و سامم، و هركس مي‌خواهد ابراهيم و اسماعيل را ببيند، بداند 
 
كه من همان ابراهيم و اسماعيل مي‌باشم، و هركس مي‌خواهد موسي و يوشع را ببيند، من 
 
همان موسي و يوشع هستم، و هركس مي‌خواهد عيسي و شمعون را ببيند، من همان عيسي و 
 
شمعون هستم، و هركس مي‌خواهد محمد(ص) و اميرالمؤمنين را ببيند، بداند كه من همان محمد 
 
و اميرالمؤمنين هستم، و هركه مي‌خواهد حسن و حسين را ببيند، بداند كه من همان حسن و 
 
حسين مي‌باشم، و هر كه مي‌‌خواهد امامان از ذرية حسين را ببيند، بداند كه من همان ائمه 
 
اطهار هستم. دعوتم را بپذيريد و به نزدم جمع شويد كه هرچه گفته‌اند و هرچه نگفته‌اند را به 
 
شما خبر مي‌دهم .محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۹
 
.
@شباهت پيامبران باامام عصر(ع)قسمت  ششم
 
@شباهت به حضرت سلیمان(ع) و حضرت داوود(ع)
 
١- حضرت سلیمان قبل از رسیدن به سن بلوغ به پیامبری رسید. حضرت مهدی نیز در سن
 
 کودکی به مقام امامت منصوب گردید.
 
٢- همان گونه که باد به امر پروردگار متعال تحت فرمان حضرت سلیمان بود، اکنون در خدمت 
 
امام زمان قرار دارد. در روایات دارد که خداوند متعال بادی را برانگیزد که در هر بیابان ندا 
 
کند « این مهدی است که به قضاوت داوود و سلیمان داوری می کند دلیل و بینه هم نمی خواهد.  کمال الدین، ج 2، ص 675
 
 
٣-حضرت سلیمان حشمت الله است. حضرت صاحب الزمان نیز حشمت الله نامیده شده است.
 
شباهت به حضرت ایوب(ع)
 
١- حضرت ایوب هفت سال بر بلا صبر کرد. امام زمان از هنگام وفات پدرش تا کنون صبر 
 
کرده است.سوره انبیا، آیه 84
 
٢- در قرآن کریم آمده است که به اذن خداوند چشمه آبی برای ایوب از زمین جوشید. برای 
 
حضرت قائم نیز چشمه ای از زمین می جوشد. مطابق فرمایشات قرآن کریم، پروردگار متعال 
 
مردگان را برای ایوب زنده کرد. ایشان برای حضرت قائم نیز مردگان را زنده می کند.
 
 از جمله اصحاب کهف در نخستین روز ظهور آن حضرت رجعت می کنند و در اولین روز اعلام 
 
ظهور با آن حضرت بیعت می نمایند و نام ایشان بار ها در میان 313 نفر از یاران حضرت 
 
مهدی یاد شده است و در دولت حقه به امر آن حضرت، اصحاب کهف فرمانروایان روی زمین 
 
خواهند بود
 
@شباهت به حضرت عیسی(ع)
 
١- حضرت عیسی در کودکی در گهواره سخن گفت و خداوند حضرت عیسی را به سوی خود 
 
بالا برد. امام زمان نیز در کودکی در گهواره سخن گفت و خداوند او را به سوی خویش به 
 
آسمان ها برد.
 
٢- حضرت عیسی فرزند بهترین زنان زمانش می باشد. حضرت قائم نیز فرزند بهترین زنان
 
 زمانش است.
 
٣- خداوند حکمت و ویژگی های نبوت را در کودکی به حضرت عیسی عنایت کرد. هم چنین 
 
خداوند حکمت و ویژگی های امامت را در کودکی به حضرت قائم عنایت فرمود.
 
٤- امام صادق در بیان شباهت حضرت مهدی به حضرت عیسی فرمود:
 
« و قولهم انا المسیح عیسی ابن مریم رسول الله و ما قتلوه و ما صلبوه ولکن شبه لهم »54
 
یهود و نصاری اتفاق کردند بر این که عیسی کشته شد ه ولی خداوند عزوجل آنان را تکذیب کرد 
 
و فرمود. آنها او را نکشتند و به دار نیاویختند ولی امر بر آنان مشتبه شد.
 
غیبت امام زمان نیز همین طور است. عاقبت این امت، به سبب طولانی شدن غیبت، او را انکار 
 
خواهند کرد و بعضی می گویند او اصلا متولد نشده است و بعضی دیگر خواهند گفت متولد 
 
شد و مرد و برخی می گویند یازدهمین نفر از امامان عقیم است.
 
٥-حضرت عیسی به اذن خداوند متعال مرده را زنده می کند و به همین دلیل خداوند در قرآن 
 
اشاره فرموده است و در خصوص امام زمان روایت شده است که آن حضرت نیز مردگان را به 
 
اذن خداوند زنده می کند.
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلنی من أعوانه و أنصاره آمين
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 4 شهريور 1392
درس ٢٨ امام شناسي / شباهت امام عصربا پيامبران قسمت پنجم

 

درس بيست وهشتم امام شناسي
 
سَلامُ اللَّهِ الْكَامِلُ التَّامُّ الشَّامِلُ الْعَامُّ وَ صَلَوَاتُهُ الدَّائِمَةُ وَ بَرَكَاتُهُ الْقَائِمَةُ التَّامَّةُ
عَلَى حُجَّةِ اللَّهِ وَ وَلِيِّهِ فِي أَرْضِهِ وَ بِلادِهِ وَ خَلِيفَتِهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ عِبَادِهِ وَ سُلالَةِ
النُّبُوَّةِ وَ بَقِيَّةِ الْعِتْرَةِ وَ الصَّفْوَةِ صَاحِبِ الزَّمَانِ وَ مُظْهِرِ الْإِيمَانِ وَ مُلَقِّنِ [مُعْلِنِ‏]
أَحْكَامِ الْقُرْآنِ وَ مُطَهِّرِ الْأَرْضِ وَ نَاشِرِ الْعَدْلِ فِي الطُّولِ وَ الْعَرْضِ وَ
الْحُجَّةِ الْقَائِمِ الْمَهْدِيِّ الْإِمَامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِيِّ [الْمُرْتَضَى‏] وَ ابْنِ الْأَئِمَّةِ
الطَّاهِرِينَ الْوَصِيِّ ابْنِ الْأَوْصِيَاءِ الْمَرْضِيِّينَ الْهَادِي الْمَعْصُومِ ابْنِ الْأَئِمَّةِ الْهُدَاةِ
الْمَعْصُومِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِينَ الْمُسْتَضْعَفِينَ
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُذِلَّ الْكَافِرِينَ الْمُتَكَبِّرِينَ الظَّالِمِينَ، 
 
بخشي از استغاثه به امام زمان (ع) الکامل التام
 
@شباهت امام عصرباپيامبران (ع)قسمت پنجم
 
@شباهت به حضرت خضر(ع)
 
1- خداوند متعال عمر حضرت خضر را طولانی کرده است. امام زمان نیز عمرش طولانی است. 
 
طول عمر حضرت خضر می تواند شاهدی بر وجود حضرت بقیه الله الاعظم باشد.
 
2حضرت قائم(ع) نيز، خداوند عمرش را طولاني قرار داده. بلكه از بعضي روايات استفاده 
 
مي‌‌شود كه حكمت اين‌كه عمر خضر(ع) طولاني شده اين است كه دليلي بر طول عمر قائم(ع) 
 
باشد. حضرت امام صادق(ع) در روايتي طولاني فرموده‌اند:
 
و اما بندة صالح خضر(ع) را خداوند عمر طولاني عنايت فرمود، نه به خاطر نبوتي كه برايش 
 
تقدير كرده باشد يا كتابي بر او نازل فرمايد و نه آييني كه شرايع ديگر را نسخ نمايد، و نه براي 
 
امامتي كه بندگان خود را به اقتداي به او ملزم سازد و نه اطاعتي كه بر او فرض فرمايد، بلكه 
 
چون در علم خداوند تبارك و تعالي گذشته بود كه عمر قائم(ع) در دوران غيبت طولاني خواهد 
 
شد تا آنجا كه بندگان او باور نكنند و آن عمر طولاني را انكار نمايند، خداوند عمر بندة صالح 
 
(خضر) را بدون سبب طولاني ساخت مگر به علت استدلال به وسيلة آن بر عمر قائم(ع) و تا 
 
اينكه دليل و برهان معاندين را قطع نمايد كه مردم را برخداوند حجتي نباشد 
 
امام رضا(ع) نيز فرمودند:
 
خضر(ع) از آب حيات آشاميده پس او زنده است و نمي‌ميرد تا در صور دميده شود و البته او 
 
نزد ما مي‌آيد و بر ما سلام مي‌كند، صدايش شنيده مي‌شود ولي خودش ديده نمي‌گردد، و او 
 
هرجا كه نامش در ميان آيد حاضر مي‌شود، پس هركه از شما او را ياد كرد بر او سلام كند، او 
 
هر سال در مراسم حج حاضر است، تمام مناسك را انجام مي‌دهد و در عرفه توقف مي‌كند، و 
 
بر دعاي مؤمين آمين مي‌گويد: و خداوند وحشت قائم ما را در هنگام غيبتش به او به اُنس مبدل 
 
مي‌سازد، و تنهاييش را به وسيلة او برطرف مي‌نمايد.
 
 
نام خضر(ع) «بليا» است و برخي اسم‌هاي ديگر را گفته‌اند، علت اينكه «خضر» ناميده شده 
 
اين است كه بر چوب خشكي نمي‌نشست مگر اينكه سبز مي‌شد و نيز گفته شده كه هرگاه نماز 
 
بگذارد اطرافش سبز مي‌شود،و گفته‌اند براي اينكه او در سرزمين سفيدي بود كه به يك‌باره 
 
تكان خورد و سبز شد.
 
در نجم الثاقب روايت شده كه حضرت قائم(ع) به هر سرزميني كه بگذرند، سبز و پرگياه 
 
مي‌شود و آب از آنجا مي‌جوشد، و چون از آنجا بروند آب فرو مي‌رود و زمين به حال خود 
 
برمي‌گردد.
 
خضر(ع)، خداوند متعال به او قدرت و نيرويي عنايت فرموده كه به هر شكلي كه بخواهد، 
 
درمي‌آيد؛ چنان‌كه امام صادق(ع) فرموده‌اند.
 
 
حضرت قائم(ع) را نيز خداوند همين قدرت را عنايت فرموده، روايات و حكاياتي كه بر اين معني 
 
دلالت مي‌كند، بسيار است.
 
حضرت خضر(ع) مأمور به علم باطن بود، چنان‌كه به موسي(ع) گفت:
 
إنّك لن تستطيع معي صبراً و كيف تصبر علي مالم تحط به خبراً.
 
قائم(ع) نيز مأمور به علم باطن است.
 
خضر(ع) وجه كارهايش آشكار نشد مگر بعداز آنكه خود فاش كرد.
 
حضرت قائم(ع) نيز وجه غيبتش آن‌طور كه بايد مكشوف نمي‌شود مگر بعداز ظهور.
 
خضر(ع) هرسال در مراسم حج شركت مي‌كند و تمام مناسك را انجام مي‌دهد.
 
حضرت قائم(ع) نيز هرسال در مراسم حج شركت نموده و مناسك را به‌جاي مي‌آورند. كه 
 
روايات مختلفي از معصومين(ع) بر اين امر تصريح دارد.
 
@شباهت به حضرت شعیب(ع)
 
1- حضرت شعیب در میان قوم خود گفت: « بقیه الله خیر لکم ان کنتم مومنین »45امام زمان 
 
نیز هنگامی که خروج می کند به کعبه تکیه می زند و 313 نفر از یاوران وی نزدش حاضر می 
 
شوند. پس اولین سخنی که به زبان می آورد آیة « بقیه الله خیر لکم ان کنتم مومنین » است. 
 
بعد می فرماید: من « بقیه الله » در زمین و خلیفه خدا و حجت او بر شما هستم. پس هیچ 
 
مسلمانی بر او سلام نمی کند مگر این که چنین می گوید: « السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه »46
 
2- روایت است که تکذیب کنندگان حضرت شعیب به آتش ابری که به آنان سایه افکنده بود، 
 
سوختند. چنان که خداوند می فرمایند:
 
« فکذبوه فاخذهم عذاب یوم الظله انه کان عذاب یوم عظیم »47
 
پس آنان او ( پیغمبرشان ) را تکذیب کردند و به عذاب روز ابر گرفتار شدند که آن عذاب،
 
 ( هم چون ) عذاب روز بزرگ ( قیامت ) بوده است.
 
در عصر ظهور حضرت مهدی نیز تمام بت ها و معبود های غیر خدا خواهند سوخت.48
 
@شباهت به حضرت موسی(ع)
 
١- دوران حمل و ولادت موسی مخفی بود. دوران حمل و ولادت امام زمان نیز مخفیانه انجام 
 
شد.
 
٢- حضرت موسی دو غیبت داشت که یکی از دیگری طولانی تر بود.غیبت اول از مصر بود که 
 
28 سال طول کشید.
 
غیبت دوم هنگامی که به سوی میقات پروردگارش رفت و چهل روز به طول انجامید.
 
چنان که خداوند می فرماید:
 
« و واعدنا موسی ثلاثین لیله و اتممناها بعشر فتم میقات ربه اربعین لیله »49
 
و با موسی سی شب وعده کردیم و ان را با ده شب دیگر به اتمام رساندیم.
 
پس میقات پروردگار در چهل شب کامل گردید.
 
امام زمان نیز دو غیبت دارد غیبت صغری و کبری.
 
٣- نکته دقیق دیگری که در شباهت امام زمان وحضرت موسی وجود دارد این است که:
 
غیبت حضرت موسی برای مردم آن زمان یک امتحان بود، که متأسفانه خیلی از این امتحان 
 
موفق بیرون نیامدند و شکست خوردند.
 
در زمانی که حضرت موسی در غیبت بود مردم به جای این که صبور باشند و به دنبال تعالیم 
 
الهی حضرت موسی باشند، متأسفانه به دنبال سامری رفتند و گوساله پرستی را انتخاب 
 
نمودند. پس غیبت حضرت موسی امتحانی بود برای مردم آن زمان که خیلی ها در این امتحان 
 
مردود شدند و از مسیر حق منحرف شدند و به دنبال گوساله پرستی رفتند.
 
غیبت امام زمان نیز برای مردم زمان ایشان یک امتحان بزرگ است. این آزمون الهی در مدت 
 
عمر شریف آن حضرت ( حدود 1171 سال ) به طول انجامیده است و متأسفانه خیلی از مردم 
 
در این دوران طولانی، یعنی دوران غیبت، مردود شدند و نتوانستند راه صحیح را انتخاب 
 
نمایند. کسانی که در دوران غیبت مردود شدند را می توانیم در دو گروه اصلی تقسیم بندی 
 
کنیم.
 
الف) افرادی که مسیر افراط کردند. مثل کسانی که آیین بهاییت را انتخاب کردند. پیروان این 
 
آیین معتقدند امام زمان آمد، ظهور کرد و به شهادت رسید.
 
ب) گروه دیگری نیز مسیر تفریط را انتخاب کردند. از این گروه می توانیم اعضای انجمن 
 
حجتیه را نام ببریم که می گویند نباید برای ظهور امام زمان اقدامی انجام دهیم بلکه باید 
 
بگذاریم تمام عالم را فساد و تباهی پر کند تا آن حضرت شخصا به اصلاح امور بپردازد.
 
 نظریه این گروه نیز مردود شناخته شده است.
 
 
اما کسانی که از دوران طولانی غیبت کبری موفق بیرون می آیند و در این امتحان عظیم الهی 
 
پیروز می شوند، کسانی هستند که بر اساس کلام خود امام زمان و دستور صریح آن حضرت 
 
رفتار می کنند و دنبال علمای جامع الشرایط و مراجع تقلید و ولایت فقه می روند. آری این گروه 
 
براستی در این امتحان عظیم الهی پیروز و سربلند هستند.
 
٤- حضرت موسی وقتی غایب شد قومش در منتهای رنج و مشقت و ذلت واقع شدند، به طوری 
 
که دشمنانشان پسران آنان را می کشتند. باید شیعیان و دوستان حضرت قایم نیز در زمان 
 
غیبت آن حضرت در نهایت سختی و فشار و ذلت می افتند. البته این سختی ها و مشکلات برای 
 
آن است که امتحان شوند تا بین خوب ها و بد ها فاصله بیفتد.
 
-----------
45- سوره هود، آیه 86
 
46- مکیال المکارم، ج 1، ص 225
 
47- سوره شعرا، آیه 189
 
48- مکیال المکارم، ج 1، ص 225
 
49- سوره اعراف، آیه 41
----------
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعل من أعوانه وأنصاره آمين


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 4 شهريور 1392
درس (٢٧) امام شناسي / شباهت امام عصربابيامبران قسمت چهارم
 
درس  بيست وهفتم امام شناسي 
 
خدايا : 
 
تو به خورشيد : بگو که وقت تابيدنش پرتوي از نور خورشيد مکه را براي ما بتاباند،
 
به نسيم بگو : که وقت وزيدنش بويي از پيراهن يوسف زهراء سلام الله عليها بياورد. 
 
خدايا : 
 
به ماه بگو: که در مهتاب خود عکس صاحب خورشيد مکه را بيندازد . 
 
به گلها بگو: فقط بويي از گل نرگس براي ما بياورد. 
 
به ستاره ها : بگو که در آسمان دل راهي نشان دهند که خورشيد مکه در آن سمت است . 
 
به درختان سرو قامت بگو : که رو به سمتي تعظيم کنند که
 
يوسف فاطمه سلام الله عليها در ان جاست!.
 
@ شباهت امام عصربا پيامبران (ع)قسمت چهارم
 
 
@شباهت به حضرت هود(ع)
 
خداوند کسانی را که با حضرت هود مخالفت می کردند و به مواعظ ایشان توجه نمی کردند
 
 با باد عقیم هلاک کرد.
 
« فِی عادٍ اِذ اَرسَلنا عَلَیهِمُ الرّیحَ العَقِیمِ »
 
در قوم عاد، چون بر سر انان باد مهلک را فرستادیم.
 
در مورد امام زمان نیز در روایات امده است که خداوند جمعی از کافران را با باد سیاهی
 
نابود می کند27
 
@شباهت به حضرت ابراهیم(ع)
 
1- در روایات آمده است که دوران حمل و ولادت حضرت ابراهیم مخفیانه بود. دوران حمل و 
 
ولادت امام زمان نیز مخفی بوده است.
 
2- حضرت ابراهیم دو غیبت داشت. حضرت صاحب الزمان هم دارای دو غیبت است.
 
3- حضرت ابراهیم هنگامی که در آتش افکنده شد، جبرئیل برایش جامه ای از بهشت آورد و 
 
خداوند ابراهیم را از آتش نجات داد. حضرت مهدی نیز هنگامی که قیام می کند همان جامه
 
 را خواهد پوشید.
 
@شباهت به حضرت لوط(ع)
 
فرشتگان برای یاری حضرت لوط آمدند و گفتند:
 
« یا لُوطُ إنّا رُسُلُ رَبِّکَ لَن یَصِلُوا اِلَیکَ »
 
ای لوط، همانا ما فرستادگان پروردگار هستیم و هرگز دست آزار آنان به تو نخواهد رسید.
 
در روایات آمده است؛ در هنگام ظهور حضرت مهدی، به امر پروردگار متعال، فرشتگان به
 
یاری آن حضرت خواهند آمد.
 
و همچنين از شباهت‌هاي حضرت قائم(ع) به حضرت لوط اين است كه لوط(ع) از بلاد فاسقين 
 
بيرون رفت، حضرت قائم(ع) نيز از بلاد فاسقين بيرون رفتند.
 
@شباهت به حضرت اسحاق(ع):
 
خداوند متعال، ولادت حضرت اسحاق(ع) را ـ پس از آنكه ساره از بچه‌دار شدن مأيوس شده 
 
بود ـ  بشارت داد، و فرمود:
 
زنش در حالي‌ كه ايستاده بود بخنديد، پس او را به اسحاق بشارت داديم. (سارا) گفت:
 
 آيا مي‌شود من بزايم در حالي‌كه پيرزني هستم و اين شوهرم پير (مردي) است. همانا اين
 
 چيز شگفتي است.29
 
به ولادت حضرت قائم(ع) نيز بعداز آن‌كه مردم از ولادت ايشان مأيوس شدند، بشارت داده شد. 
 
چنان‌كه عيسي بن الشيخ (يا مسيح) مي‌گويد:
 
امام حسن عسكري(ع) با ما وارد زندان شدند، من در حق ايشان معرفت داشتم، به من 
 
فرمودند: تو 65 ‌سال و يك ماه و 2 روز عمر داري.
 
كتاب دعايي همراه من بود كه در آن تاريخ ولادتم نوشته شده بود، وقتي به آن نگريستم ديدم 
 
همان‌طور است كه آن حضرت فرمودند، سپس فرمودند: آيا اولاد داري؟ عرض كردم:
 
 نه، دست به دعا برداشتند كه: خدايا فرزندي به او روزي كن كه بازوي او باشد، كه فرزند چه 
 
خوب بازويي است، سپس به اين بيت از شعر متمثل شده، و گفتند:
 
من كان ذا عضد يدرك ظلامته
انّ الذّليل الّذي ليست له عضد
 
هركه بازويي داشته باشد حقوق پايمال شدة خود را به دست مي‌آورد، ذليل آن كسي است كه 
 
بازويي نداشته باشد.
 
به آن حضرت عرض كردم: آيا شما فرزندي داريد؟
 
فرمودند: آري به خدا سوگند براي من فرزندي خواهد بود كه زمين را از قسط و عدل پر مي‌كند، 
 
امّا الآن فرزندي ندارم؛ سپس (به اين اشعار متمثل شده) فرمودند:
 
لعلّك يوماً إن تراني كأنّما
بني ّحواليّ الأُسوُدُ اللّوَابِدُ
فإنّ تميماً قبل أن يلد الْحصيٰ
أقام زماناً و هو في النّاس واحد
 
شايد كه روزي فرا رسد تو ببيني كه فرزندانم همچون شيراني در كنارم نشسته‌اند.
 
به راستي تميم پيش از آنكه فرزندان زيادي را به دنيا آورد روزگاري دراز در ميان مردم
 
تنها بود.
 
@شباهت به حضرت يعقوب(ع)
 
يعقوب(ع)، خداوند ـ پس از مدتي طولاني ـ تفرقش را جمع فرمود. حضرت قائم(ع) نيز، خداوند 
 
پريشاني و تفرق آن حضرت(ع) را پس از مدتي طولاني‌تر جمع خواهد ساخت. يعقوب(ع) براي 
 
يوسف آنقدر گريست تا اين‌كه چشمانش از اندوه سفيد شد در حالي كه خشم خود را 
 
فرومي‌برد.31
 
حضرت قائم(ع) نيز براي جدشان، حضرت حسين(ع) گريستند، و در زيارت ناحيه فرموده‌اند:
 
به جاي اشك بر تو خون مي‌گريم.
 
يعقوب(ع) منتظر فرج بود و مي‌گفت:
 
« لا تيأسوا من روح الله إنّه لا ييأس من روح الله إلاّ القوم الكافرون. »
 
 
حضرت قائم(ع) نيز منتظر فرج مي‌باشند، چنان‌كه روايات فراواني شاهد بر اين معني است.
 
@شباهت به حضرت یوسف(ع)
 
يوسف(ع) زيباترين اهل زمان خود بود.
 
حضرت قائم(ع) نيز زيباترين اهل زمان خود مي‌باشند. 
 
حضرت يوسف(ع) مدتي طولاني غايب شد تا اين‌كه برادران بر او داخل شدند پس آن‌ها را 
 
شناخت در حالي‌كه آن‌ها آن حضرت را نشناختند.
 
 
حضرت قائم(ع) نيز از خلق غائب شده، در عين حالي كه در ميان آنها راه مي‌روند و آنان را 
 
مي‌شناسند ولي آنها  ايشان را نمي‌شناسند.
 
يوسف(ع) خداوند امرش را يك شبه اصلاح فرمود، كه پادشاه مصر آن خواب را ديد.
 
حضرت قائم(ع) نيز خداوند متعال امر آن حضرت(ع) را در يك شب اصلاح مي‌فرمايد،
 
پس در آن يك شب ياران حضرتش را از بلاد دور جمع مي‌كند.
 
امام باقر(ع) مي‌فرمايند:
 
در صاحب اين امر شباهتي (سنتي) از يوسف(ع) هست و آن اين‌كه خداوند عز و جل در يك 
 
شب امر او را اصلاح مي‌فرمايد.
 
و از پيغمبر اكرم(ص) مروي است كه فرمودند:
 
مهدي از ما اهل بيت است، خداوند امر او را در يك شب اصلاح مي‌كند.
 
يوسف(ع) دچار زندان شد، و گفت:
 
ربّ السّجن أحبّ إليّ ممّا يدعونني إليه.
 
در قائم(ع) نيز، مطابق حديثي كه از امام باقر(ع) آورديم، چنين است:
 
در صاحب اين امر سنتي از موسي و سنتي از عيسي و سنتي از يوسف و سنتي از 
 
محمد(ص) هست... و اما سنت از يوسف، زندان و غيبت است 
 
معناي اين سخن آن است كه دنيا با همة فراخي و زمين با همة پهناوريش براي ولي عصر(عج) 
 
زندان شده، به طوري‌ كه از ستم معاندين و مخالفتشان ايمن نيست، از درگاه خداوند متعال 
 
مي‌خواهيم كه فرجش را تعجيل و خروج ايشان را سهل گرداند.
 
يوسف(ع) چند سال در زندان ماند.
 
قائم(ع)، اي كاش مي‌دانستم كه چقدر در اين زندان غيبت به سر خواهند برد و كي بيرون 
 
خواهند آمد.
 
يوسف(ع) از خاص و عام خودش غايب شد و از برادرانش مخفي ماند و امر او بر پدرش 
 
يعقوب مشكل شد با اين‌كه مسافت ميان او، خاندان و شيعيانش نزديك بود. 
 
قائم (ع) نيز همين‌طور است. امام باقر(ع) در بيان شباهت حضرت قائم(ع) به جمعي از 
 
پيغمبران چنين مي‌فرمايند:
 
و اما شباهت او به يوسف بن يعقوب(ع) غيبت از خاص و عام و مخفي بودن از برادران و 
 
پوشيده شدن امر او از پدرش يعقوب پيغمبر(ع) با وجود نزديك بودن مسافت بين آن حضرت با 
 
پدر و خاندان و پيروانش مي‌باشد.
 
----------
27- مکیال المکارم، ج 1، ص 203
 
28- سوره هود، آیه 81
 
29- سورة هود، آیة 71 و 72
----------
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصرواجعل من أعوانه وأنصاره آمين
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : جمعه 1 شهريور 1392
درس(٢٦)امام شناسي/ شباهت امام عصرباپيامبران قسمت سوم
درس بيست وششم امام شناسي
 
 
اللهُمَ اَصلِح عَبدَكَ وَ خَليفَتَكَ بِما اَصلَحتَ بِه اَنبِيائكَ وَ رُسُلَكَ
 
وَ حُفَّهُ بِمَلائِكَتِكَ وَ اَيِّدهُ بِرُوحِ القُدُسِ مِن عِندِكَ 
 
وَ اَسلُكهُ مِن بَينِ يَدَيهِ وَ مِن خَلفِه رَصَداً يَحفَظُونَهُ مِن كُلِّ سُوءٍ وَ اَبدِلهَُ
 
مِن بَعدِ خَوفِهِ اَمناً يَعبُدُكَ لا يُشرِكُ
 
بِكَ شَيئاً وَلا تَجعَل لأَحَدٍ مِن خَلقِكَ عَلي وَلِيِّكَ سُلطاناً
 
وَ اَئذَن لَهُ في جِهادِ عَدُوِّكَ
 
وَ عَدُوِّه وَاجعَلني مِن اَنصارِه اِنَّكَ عَلي كُلِّ شَيئٍ قَديرٌ.ا
 
بارالها، كار ظهور بنده شايسته و خليفه راستينت (امام مهدي) را اصلاح فرما
 
 همانگونه كه كار پيامبران و فرستادگانت را اصلاح نمودي
 
و از فرشتگانت نگاهباناني بر او بگمار و از سوي خويش با" روح القدس" او را
 
ياري و پشتيباني فرما و ديده باناني از پيش رو وپشت سر همراه وي گردان تا از
 
 هر بدي نگاهش دارند و ترس و هراس او را به امن و امان دگرگون ساز كه او ترا
 
مي پرستد هيچ چيز را همتا و همانند تو نمي داند پس براي هيچيك از آفريدگانت
 
برتري و چيرگي نسبت  به " ولي" خودت قرار مده و او را در جهاد با دشمنت و
 
دشمنش اجازت فرماو مرا از ياران او بشمار آور كه همانا تو بر هر كاري توانائي
 
این دعا در مورد فرج امام عصر (عج) است و دعا کردن برای آن بزرگواربدين دليل است که 
 
خداوند زودتر امر فرج آن حضرت (عج) را اصلاح کند
 
و فرج حضرت را تقدیر کند و دولت کریمه ی آن بزرگوار را بر پا کند.
 
امام رضا (ع) فرموده است که این دعا را در قنوت نماز در روزهای جمعه بخوانید.
 
@شباهت امام عصربا پيامبران (ع)قسمت سوم
 
شباهت به هابيل(ع)
 
 نزديك‌ترين و خويشاوندترين افراد، هابيل را كشت؛ يعني برادرش قابيل. خداوند متعال در 
 
كتاب عزيز خود مي‌فرمايد:
 
وَاتْلف عَلَيْهفمْ نَبَاءَ ابْنَيْ آدَمَ بفالْحَقّف افذْ قَرَّبا قفرْباناً فَتفقفبّفلَ مفنْ اَحَدفهفما وَلَمْ يفتَقَبَّلْ مفنَ 
 
اْلآخَرَ قالَ لاَقْتفلَنَّكَ قالَ افنَّما يَتَقَبَّلف اللهف مفنَ الْمفتَّقينَ.16
 
و داستان راستين دو پسر آدم را برايشان بخوان، آنگاه كه قرباني كردند، از يكيشان پذيرفته 
 
آمد و از ديگري پذيرفته نشد. گفت: تو را مي‌كشم. گفت: خدا قرباني پرهيزگاران را مي‌پذيرد.
 
همچنين نزديك‌ترين و خويشاوندترين افراد، قصد كشتن امام قائم ـ روحي و ارواح العالمين فداه ـ 
 
را نمود؛ او عموي آن حضرت، جعفر كذاب بود.
 
از امام زين‌العابدين(ع) نقل شده است كه فرمود:
 
گويا جعفر كذاب را مي‌بينم كه سركش زمانش را بر تفتيش امر وليّ خدا و آنكه در غيب الهي 
 
محفوظ و بر حرم پدرش موكل است وادار كند، به خاطر جهل او به ولادتش و حرص بر كشتنش
 
 ـ اگر بر او دست يابد ـ از روي طمع در ميراث پدرش تا آن را به ناحق بگيرد.17
 
شباهت به شيث(ع)
 
هبةالله شيث، اجازه نيافت كه علم خودش را آشكار كند، چنان‌كه در روضة كافي روايت شده كه 
 
حضرت ابوجعفر باقر(ع) در خبري طولاني چنين فرمود:
 
وقتي هبةالله پدرش آدم را دفن كرد، قابيل به نزدش آمد و گفت: اي هبة‌الله من ديدم كه پدرم آدم 
 
تو را از علم، آنقدر عطا كرد كه به من عطا نكرد، و آن همان علمي است كه برادرت هابيل به آن 
 
دعا كرد و قرباني‌اش قبول شد، و بدين جهت او را كشتم كه فرزنداني نداشته باشد تا بر 
 
فرزندان من افتخار كنند و بگويند ما فرزندان كسي هستيم كه قرباني‌اش قبول شد و شما 
 
فرزندان كسي هستيد كه قرباني او قبول نشد، و تو اگر علمي را كه پدرم به تو اختصاص داده 
 
آشكار كني تو را هم مي‌كشم همان‌طور كه بردارم هابيل را كشتم. پس هبةالله و فرزندان او 
 
مخفي مي‌كردند آنچه از علم و ايمان نزد آنها بود...18
 
حضرت قائم نيز تا روز وقت معين اجازه نيافته؛ چنان‌كه دربارة حضرتش روايت شده است:
 
هنگام ولادت بر زانو قرار گرفت، و دو انگشت سبابه‌اش را به سوي آسمان بلند كرد؛
 
عطسه‌اي زد و گفت:
 
سپاس خداي را كه پروردگار جهانيان است. درود خداوند بر محمد و خاندانش باد. ستمگران 
 
پنداشته‌اند كه حجت الهي، باطل و نابود است، و حال آنكه اگر در سخن گفتن به ما اجازه داده 
 
شود شك از بين مي‌رود19
 
اين خبر را رئيس المحدثين، شيخ صدوق در كمال‌الدين آورده است.
 
شباهت به حضرت نوح(ع)
 
از امام صادق وامام هادی روایت شده استکه حضرت نوح 2500 سال عمر کرد. به همین دلیل 
 
وی را شیخ الانبیا می نامند. بنا بر روایات، امام زمان در نیمه شعبان سال 255 ق. متولد شده 
 
است.20 اکنون عمر شریف ایشان 1175 سال می باشد. به همین دلیل ایشان را شیخ الاوصیا 
 
لقب داده اند.
 
و از امام زين‌العابدين(ع) روايت است كه فرمود:
 
در قائم، روشي از آدم و از نوح هست و آن طول عمر مي‌باشد... .21
 
. نوح، زمين را با سخن خود از كافرين پاك كرد و گفت:
 
 
لاتَذَر عَلَي الأَرضف مفن الكاففرينَ دَيّاراً.22
 
اي پروردگار من، بر روي زمين هيچ‌يك از كافران را مگذار.
 
قائم نيز زمين را با شمشير از لوث وجود كافران پاك مي‌گرداند تا جائي كه هيچ اثري از آنها 
 
باقي نماند
 
  نوح، نهصد و پنجاه سال صبر كرد، چنان‌كه خداوند مي‌فرمايد:
 
فَلَبفثَ فيهفمْ اَلْفَ سَنَةف افلاّ خَمْسينَ عاماً فَاَخَذَهفمف الطّفوفانف وَهفمْ ظالفمفونَ.
 
او هزار سال و پنجاه سال كم در ميان آنان بزيست و چون مردمي ستم‌پيشه بودند،
 
طوفانشان فراگًفت. 
 
قائم نيز از اول امامتش تاكنون صبر كرده، و نمي‌دانم تا كي صبر خواهد كرد.
 
هركه از نوح تخلف جست، هلاك شد وهركه از قائم تخلف جويد نيز هلاك مي‌شود؛
 
چنان‌كه در حديث آمده است.23
 
آنقدر خداوند فرج نوح و اصحابش را به تأخير انداخت تا اينكه بيشتر معتقدان به آن 
 
حضرت، از او برگشتند. فرج قائم را نيز خداوند آنقدر به تأخير مي‌اندازد كه بيشتر معتقدان به
 
 آن حضرت از او برمي‌گردند. چنان‌كه در حديثي از امام عسكري(ع) آمده است.24
 
 ادريس به ظهور نوح بشارت داد و به ظهور قائم، خداوند تعالي فرشتگان را بشارت داد.
 
 و پيغمبر و امامان (ع) و بلكه پيغمبران گذشته ظهورش را بشارت دادند.
 
نداهاي نوح به شرق و غرب عالم مي‌رسيد، و اين يكي از معجزات آن حضرت بود،
 
چنان‌كه در كتاب زبدةالتصانيف آمده است. قائم(ع) نيز هنگام ظهور، بين ركن و مقام مي‌ايستد 
 
و فريادي برمي‌آورد و مي‌گويد:
 
اي نقبا و سرداران من و اي خواص من، و اي كساني كه خداوند پيش از ظهور، آنان را
 
بر روي زمين براي ياري من ذخيره كرده، باخواست و رغبت به سوي من آييد. 
 
پس صداي آن حضرت(ع) به آنها مي‌رسد در حالي كه در محراب‌ها و بر فرش‌ها و 
 
رختخواب‌هايشان باشند، و با يك فرياد، همه، صداي او را مي‌شنوندـ هريك از آنها به گوشش 
 
مي‌رسد ـ و به سوي آن صدا اجابت مي‌كنند، و يك چشم برهم زدن نمي‌گذرد كه همگي
 
آنها بين ركن و مقام قرار مي‌گيرند.
 
اين معني در حديث مفضل از امام صادق(ع) آمده است.25
 
16-سوره مائده، آيه ۲۷
 
17-شيخ صدوق، همان، ج ۱، ص ۳۲۰
 
18-محمد بن يعقوب كليني، همان، ج ۸، ص ۱۱۴
 
19- شيخ صدوق، همان، ج ۲، ص ۴۳۰
 
20- محمد بن يعقوب كليني، همان، ج ۱، ص ۵۱۴
 
21- شيخ صدوق، همان، ج ۱، ص ۳۲۲
 
22- سوره نوح، آيه ۲۶
 
23- در بحارالانوار از پيامبر اكرم(ص) مروي است كه فرمود: «قيامت برپا نخواهد شد مگر اينكه قائم از ما به پاخيزد، و آن هنگامي است كه خداوند به او اجازه دهد. هركس از او پيروي كند نجات يابد و هرآنكه از او تخلف جويد هلاك گردد. اي بندگان خدا، خدا را، خدا را، كه به سوي او بياييد هرچند بر روي برف و يخبندان باشد كه او خليفة خدا و خليفة من است».
 
2۴- شيخ صدوق، همان، ج 2، ص 385
 
25- محمد باقر مجلسي، همان، ج 53، ص 7
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصرواجعل من أعوانه وأنصاره آمين
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : جمعه 1 شهريور 1392
امام شناسي(٢٥)/ شباهت امام عصرباپيامبران قسمت دوم
درس بيست و پنجم امام شناسي
 
دعای فرج که با عبارت «الهی عظم البلاء» آغاز می شود، از دعاهایی است که
از امام زمان (عج) نقل شده است. امام این دعا را به فردی که در زندان بود یاد
می دهند و آن مرد با خواندن آن از زندان رهایی می یابد.
این دعا را هر روز بخوانید در هر ساعتی که توانستید:
 
 
(البلد الامین، ص ۶۰۷؛ به نقل از عرض نیاز به درگاه بی نیاز، گردآوری موسسه ی موعود عصر، ۱۳۸۸، صص ۲۳۳-۲۳۴)
 
 
 
اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ
ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی
وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ .....
 
خدایا!
بلا و مصائب ما بزرگ شده و بیچارگی ما بسی روشن و پرده از روی کاربرداشته شد
و امیدم نا امید شد و زمین (با همه ی پهناوری اش) بر ما تنگ آمد؛
(علم امامت و وحی نبوت) رحمتش از ما منع گردید و تنها توئی یاور و معین ما
و مرجع شکایت ما و یگانه اعتماد ما! در هر سختی و آسانی بر لطف تو است .......
 
@شباهت امام  عصربا پيامبران (ع)قسمت دوم
 
@شباهت به حضرت آدم(ع):
 
خداوند متعال حضرت آدم را خلیفه خود در تمام زمین قرار داد و در قرآن مجید درباره او
 
چنین فرموده است:
 
« انی جاعل فی الارض خلیفه »4
 
من در زمین جانشین خواهم گماشت.
 
هم چنین خداوند امام زمان را نیز خلیفه خود در روی زمین قرار خواهد داد.
 
چنان که خداوند متعال می فرماید:
 
« وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض ... »5
 
خدا کسانی از شما را که ایمان آورده اند و کار های شایسته کرده اند وعده داده است که
 
حتما آنان را در این سرزمین جانشین خود قرار دهد.
 
ذیل آیه شریفه امام صادق فرمودند که او قائم آل محمد است و هنگام ظهورش در مکه معظمه 
 
دست بر صورت خود می کشد و می گوید:
 
« و قالوا الحمد لله الذی صدقنا وعده و اورثنا الارض نتبوا من الجنه حیث نشاء فنعم اجر العاملین »6
 
حمد و ثنا مخصوص خداوندی است که وعده اش را در حق ما تحقق بخشید و ما را وارث
 
زمین گردانید. از بهشت هر کجا بخواهیم مسکن می گزینیم که پاداش عمل کنندگان چقدر
 
نیکو است.
 
و در حديث مفضل آمده كه خروج مي‌كند در حالي‌كه ابري بالاي سرش سايه افكنده و در آن 
 
منادي ندا مي‌كند:
 
اين، مهدي، خليفة خدا است از او پيروي كنيد.
 
١٢از پيامبر(ص) نقل شده كه فرمود:
 
آدم(ع) آنقدر بر فراق بهشت گريست تا اين كه  (اشك) از دو گونه‌اش مانند آبراه‌ هايي
 
جاري شد.7
 
از امام صادق(ع) نيز همين معني روايت شده است.8
 
حضرت قائم(ع) نيز، مانند آدم، گريه بسيار دارد،
 
 چنانكه در زيارت ناحيه از آن حضرت است كه، خطاب به جدش، حسين(ع) مي‌گويد:
 
شب و روز برايت ندبه مي‌كنم و به جاي اشك بر تو خون مي‌گريم.
 
دربارة آدم، آيه نازل شده كه:
 
و عَلَّمَ آدَمَ الاَسماءَ كفلَّها.9
 
خداوند تمام اسم‌ها را به آدم تعليم فرمود:10
 
و اما قائم، خداوند آنچه به آدم آموخت به او نيز آموخته و اضافه بر آن هم مطالب ديگري 
 
آموخته است، چه اينكه آدم بيست و پنج حرف از اسم اعظم را آموخته بود ـ
 
چنان‌كه در حديث آمده استـ و پيغمبر اكرم(ص) هفتاد و دو حرف از آن را آموخت، و تمام 
 
اموري كه خداوند متعال به پيامبرش داده، به اوصياي آن حضرت نيز داده شده تا به مولاي
 
ما حضرت قائم(ع) نوبت رسيد.
 
و در خبر صحيح ثقة اسلام كليني از حضرت ابي عبدالله صادق(ع) مروي است كه فرمود:
 
آن علمي كه به آدم(ع) نازل شد ديگر برداشته نشد، و هيچ عالمي نمرده مگر اينكه علمش را
 
به ارث گذاشته است؛ زمين، بدون عالم باقي نمي‌ماند.11
 
آدم، زمين را با عبادت خدا زنده كرد، پس از آنكه جنيان با كفر و طغيانشان آن‌را ميرانده بودند.
 
قائم(ع) نيز زمين را با دين خدا و عبادت و عدالت و برپايي حدودش زنده خواهد كرد، بعداز 
 
مردن آن به كفر و معصيت اهل زمين.
 
در بحارالأنوار از حضرت ابوجعفر(ع) دربارة آية  فيحي اْلاَرْضَ بَعْدَ مَوْتها.12
 
[خدا] زمين را پس از مردنش زنده مي‌كند، آمده كه فرمود:
 
خداوند عزوجل به وسيلة قائم(ع) زمين را بعداز مرگش زنده مي‌گرداند.
 
منظور از مرگ آن، كفر اهل آن مي‌باشد كه كافر در حقيقت مرده است.13
 
و در وسائل الشيعه دربارة همين آيه آمده است كه حضرت موسي بن جعفر(ع) فرمود:
 
به وسيلة باران احيا نمي‌كند، بلكه خداوند مرداني برمي‌انگيزد كه عدالت را زنده مي‌كنند،
 
 و زمين به خاطر احياي عدالت زنده مي‌شود، و به درستي كه اگر يك حد در زمين برپا شود، 
 
سودمندتر است از چهل روز باران.14
 
و در همان كتاب از پيغمبراكرم(ص) منقول است كه فرمود:
 
يك ساعت امام عادل بهتر است از عبادت هفتاد سال، و يك حد كه براي خدا در زمين برپا شود، 
 
سودمندتر است از چهل روز باران.15
 
با اين همه تاكي و تا چند آدم و قائم را با هم مقايسه كنم در حالي‌كه آدم به خاطر قائم خلق شد.
 
آنكه مكارم اخلاق را آفريد همه را در صلب آدم قرار داد براي امام قائم.
 
-----------
4- سوره بقره، آیه 30
 
5- سوره نور، آیه 55
 
6- سوره زمر، آیه 74
 
7- محمد باقر مجلسي، همان، ج ۱۱، ص ۲۰۴
 
8- همان، ج ۱۰۱، ص ۳۲۰
 
9- و١٠سوره بقره، آيه ۳۱
 
11- محمد بن يعقوب كليني، الكافي، ج ۱، ص ۲۲۳
 
12و١٣- سوره روم، آيه ۱۹
 
14-شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، ج ۱۸، ص ۳۰۸
 
15- همان
---------
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعل من أعوانه وأنصاره آمين
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392
درس (٢٤)امام شناسي / شباهت امام عصرباپيامبران قسمت اول
درس بيست وچهارم امام شناسي
 
 
اَللّهُمَّ! صَلِّ وسَلِّمْ، وَزِدْ وبارِکْ، علي صاحبِ الدَّعوَةِ النَّبَویة، والصَّولَةِ الحیدریة، والعِصمَةِ الفاطمیة،
والحِلمِ الحَسَنیة، والشّجاعةِ الحسینیة، والعِبادةِ السَّجّادیة، والمَئِرِ الباقریة، والثارِ الجَعفریة،
والعُلومِ الکاظمیة، والحُجَجِ الرَّضویة، والجُودِ التَّقَویة، والنَّقاوَةِ النَّقَویة، والهَیبةِ العَسکَریة،
والغیبة اللهیة، القائمِ بالحَقّ، والدّاعى اِلَى الصّدقِ المطلق، کلمةِ الله، وامانِ الله،
وحجّةِ الله، القائمِ بامرِ الله، ........
 
– بار خدایا! رحمتهاى پیاپى فرست، و درودهاى خجسته خویش ارزانى دار،
بر امام بزرگوارى که صاحب دعوت محمدى است، و صولت حیدرى، و عصمت فاطمى،
و حلم حسنى، و شجاعت حسینى، و عبادت سجادى، و مفاخر باقرى، و ثار جعفرى،
و علوم کاظمى، و حُجَج رضوى، و جود تقوى، و نقاوت نقوى،و هیبت عسکرى، و غیبت الهى.
 
درصلَوات منسوب به حکیم قُدّوسى، خواجه نصیرُ الدّینِ طوسى، كه درابتدا ي بحث به آن تبرك جستيم
،حضرت مهدى(علیه السلام)، با ویژگیهاى پدران خویش نیز، توصیف شده است.
 
آنچه خوبان همه دارند تو تنها دارى
 
@شباهت  امام عصربا پيامبران (ع)قسمت اول:
 
انسان، عُصاره ی عُصاراتِ کائنات است. انبیا و اولیا، عصاره ی انسان وانسانیتند. 
 
ومهدى(علیه السلام)، عصاره انبیا و اولیاست. این است که میان او و پیامبران بجز امر (غیبت)- 
 
شباهتهاى دیگرى نیز هست، و پاره اى از ویژگی هاى پیامبران در مهدى (علیه السلام) متجلّى 
 
است.
 
وى، مهدى، ولى اعظم، و سرّ اکبر است. او ذخیره الهى، وبقیةُ الله، وخلاصه تجلّیات گذشته 
 
است. اگر ذخایر وامکانات پیامبران سَلَف، در نزد او باشد، اگر همه اسرار جهان پیش او 
 
مکشوف بوَد، اگر ودایع اولیا در خدمت او گرد ید، همه درست است و به جا. در احادیث، 
 
خصوصیاتى از پیامبران یاد شده است، که در قائم آل محمد(صلى الله علیه وله وسلم) هست
 
در روايتي كه شيخ اجل محمد بن الحسن الحر عاملي در كتاب إثبات الهداة بالنصوص و 
 
المعجزات از كتاب إثبات الرجعة فضل بن شاذان به سند صحيح آورده، چنين مي‌خوانيم:
 
از امام صادق(ع) است كه فرمود:
 
هيچ معجزه‌اي از معجزات انبيا و اوصيا نيست مگر اينكه خداوند تبارك و تعالي مثل آن‌‌را 
 
به‌دست قائم(ع) ظاهر مي‌گرداند تا بر دشمنان، اتمام حجت كند 
 
و نيزعلامه مجلسي در بحارالأنوار حديثي از مفضل بن عمر از امام ابوعبدالله صادق(ع) نقل 
 
كرده كه فرمود:
 
و در آن هنگام آقاي ما قائم(ع) به خانه خدا تكيه زده مي‌گويد:
 
 اي مردم هركس مي‌خواهد آدم و شيث را ببيند، بداند كه من آدم و شيث هستم،
 
و هركس كه مي‌خواهد نوح و فرزندش سام را ببيند، بداند كه من همان نوح و سامم،
 
 و هركس مي‌خواهد ابراهيم و اسماعيل را ببيند، بداند كه من همان ابراهيم و اسماعيل 
 
مي‌باشم،
 
 و هركس مي‌خواهد موسي و يوشع را ببيند، من همان موسي و يوشع هستم،
 
 و هركس مي‌خواهد عيسي و شمعون را ببيند، من همان عيسي و شمعون هستم،
 
و هركس مي‌خواهد محمد(ص) و اميرالمؤمنين را ببيند، بداند كه من همان محمد و اميرالمؤمنين 
 
هستم،
 
 و هركه مي‌خواهد حسن و حسين را ببيند، بداند كه من همان حسن و حسين مي‌باشم،
 
و هر كه مي‌‌خواهد امامان از ذرية حسين را ببيند، بداند كه من همان ائمه اطهار هستم. دعوتم 
 
را بپذيريد و به نزدم جمع شويد كه هرچه گفته‌اند و هرچه نگفته‌اند را به شما خبر مي‌دهم.2
 
اين حديث، دلالت دارد بر اينكه تمام صفات انبياي عظام و مكارم ائمة اطهار(ع) در وجود امام 
 
زمان ما ـ أرواحنا فداه ـ جمع است و از آن حضرت بروز مي‌كند،
 
و نيز روايتي كه قبلاً از پيغمبر اكرم(ص) آورديم كه نهمين آنها قائمشان است و او ظاهر و باطن 
 
آنها است، بر اين معني دلالت مي‌كند.
 
همچنين شيخ صدوق در كتاب كمال‌الدين به سند خود از ابوبصير روايت كرده كه گفت:
 
شنيدم حضرت ابوعبدالله صادق(ع) مي‌فرمود:
 
 سنت‌هاي پيغمبران(ع) و آنچه از غيبت‌ها برايشان واقع شد، در قائم ما اهل البيت نيز به‌طور 
 
كامل و صددرصد واقع خواهد شد.
 
ابوبصير گويد: عرض كردم يابن رسول‌الله، قائم شما اهل البيت كيست؟
 
فرمود: اي ابوبصير، او پنجمين از نسل فرزندم موسي است، او فرزند بهترين كنيزان است، 
 
غيبتي خواهد داشت كه در آن باطل‌كيشان به ترديد مي‌افتند، سپس خداوند عزوجل او را آشكار 
 
مي‌كند و به‌دست او شرق و غرب زمين را فتح مي‌نمايد و روح‌‌الله، عيسي بن مريم، از آسمان 
 
فرود مي‌آيد و پشت سرش نماز مي‌خواند... .3
 
1- شیخ حر عاملی، اثبات الهداه، ج ۷، ص ۳۵۷
 
2- محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۹
 
3- شيخ صدوق، كمال الدين، و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۴۵
 
ادامه دارد.....
 
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلنی من أعوانه وأنصاره آمين
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392
درس (٢٣)امام شناسي/ ذكر ((وَعجل فرَجَهم))دراحاديث آمده است يا خير؟
درس بيست وسوم امام شناسي
 
 @پاسخ به يك برسش : 
 
برخی می ‏پرسند :
 
آیا در احادیث معصومان(ع) وارد شده و مَنصوص است و یا از چیزهایی است که
 
علاقه‏ مندان و ارادتمندان به امام زمان(ع)، خودشان، پس از صلوات، آن را اضافه کرده ‏اند؟
 
در پاسخ به این پرسش، به حدیث زیر توجه کنید که امام صادق(ع) می‏فرمایند:
 
“مَنْ قالَ بَعدَ صَلوةِ الْفَجْرِ و بَعدَ صَلوةِ الظُّهرِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد و اَلِ مُحَمَّد و عَجِّل فَرَجَهُمْ لَمْ 
 
یَمُتْ حَتّی یُدْرِکَ الْقَائِمَ مِن اَلِ مُحَمَّد صلی الله علیه و آله و سلم؛
 
هر کس پس از نماز صبح و نماز ظهر بگوید:
 
 “اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم”،
 
از دنیا نمی‏رود مگر آن که قائم آل محمد(ص) را درک می‏کند.
 
 سفینة البحار، حاج شیخ عباس قمّی، ج ۲، ص۴۹.
منبع: شبستان
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلنی من أعوانه وأنصاره آمين


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392
درس (٢٢)امام شناسي/ سيماي ظاهري امام قسمت دوم

 

درس بيست ودوم امام شناسي
 
 اَلسَّلامُ عَلى مَحاَّلِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ
 
وَمَساكِنِ بَرَكَةِ اللَّهِ
 
وَمَعادِنِ حِكْمَةِ اللَّه
 
هِوَحَفَظَةِ سِرِّ اللَّه
 
وَحَمَلَةِ كِتابِ اللَّه
 
 وَاَوْصِياَّءِ نَبِىِّ اللَّهِ وَذُرِّيَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ
 
يكي از مهم ترين و با ارزش ترين وجوه اتقان و استحكام زيارت جامعه كبيره ، عنايت خاصّ 
 
حضرت ولي عصر (عج) به آن است . 
 
علّامه محمّد تقي مجلسي – پدر علّامه محمّد باقر مجلسي – در شرح« من لايحضره الفقيه 
 
شيخ صدوق »در ذيل اين زيات مي گويد:
 
«چون به نجف مشرّف شدم، براي اينكه لياقت تشرّف به حرم علوي را پيدا كنم ، تصميم گرفتم 
 
كه چند روزي عبادت كنم . روزها در مقام مقائم و شب ها در رواق مطهّر مشغول بودم . 
 
شبي در عالم مكاشفه « حضرت بقيّه الله عجّل الله تعالي فرجه الشريف » را در حرم پدر 
 
بزرگوارش ديدم. فردا به« سرّ من رأي» مشرف شدم و چون وارد حرم شدم مهدي روحي فداه
 
آن پاره ماه آنجا بود . 
 
ايستادم و از دور به طور مدّاحي و در حالي كه با انگشت ، اشاره به او مي كردم ، زيارت 
 
جامعه را خواندم . 
 
فرمودند : بيا جلو . ابهّت و عظمت او مانع مي شد، تا بالاخره جلو رفتم. به من تلطّف كرد و 
 
فرمود : «نعم الزياره هذه» .
 
يعني : خوب زيارتي است اين زيارت. 
 
گفتم : از جدّتان مي باشد. و اشاره به قبر مطهّر امام هادي (عليه السلام) كردم. فرمودند: بلي 
 
از جدّم صادر شده است .» 
 
از اين جهت علّامه مجلسي دوم درباره اين زيارت مي فرمايد : «صحيح ترين زيارات از نظر 
 
متن و سند ، زيارت جامعه كبيره است. »
 
( زندگاني چهارده معصوم – آيت الله حسين مظاهري – انتشارات پيام آزادي – تهران 1381- چاپ هفتم- ص 193.)
 
و نيز مرحوم محدّث نوري صاحب كتاب نجم الثاقب ، حكايت تشرّف سيّد حسن رشتي ، خدمت 
 
امام عصر (عج) رانقل كرده است كه«... سپس آن حضرت (عج) دست مبارك را بر زانوي من 
 
گذاشت و فرمود: شما چرا نافله نمي خوانيد؟ 
 
سه مرتبه فرمود : نافله ، نافله، نافله. و باز فرمود : شما چرا عاشورا نمي خوانيد ؟ سه مرتبه 
 
فرمود: عاشورا ، عاشورا ، عاشورا .و بعد فرمود: شما چراجامعه نمي خوانيد ؟ و سه مرتبه 
 
فرمود : جامعه، جامعه، جامعه» .
 
( نجم الثاقب- محدّث نوري – انتشارات علميّه اسلاميّه – حكايت 70-ص342.)
 
مرحوم حاج شيخ عباس قمي نيز اين حكايت را در مفاتيح الجنان به نقل از استادش يعني 
 
محدّث نوري آورده است .
 
علّامه محمّد تقي مجلسي در جلد پنجم كتاب « روضه المتّقين » مي گويد : «من در رؤياي حقه 
 
اي ، امام رضا (عليه السلام) را زيارت كردم . مشغول خواندن زيارت جامعه بودم كه حضرت به 
 
من فرمود: احسنت ، احسنت . 
 
يعني هم زيارت جامعه را تحسين كردند و هم مرا كه در خدمت ايشان اين زيارت را مي خواندم. » 
 
( نسيم معرفت- حسين گنجي- ص3)
 

@ سيماي ظاهري امام : قسمت دوم

 
برخي از رواياتي كه در اين زمينه وارد شده، به شرح زير است:
 
ب) رواياتي كه خصال و سيماي امام مهدي‏ (ع) را به تفصيل بيان كرده و ويژگي‏هاي آنحضرت 
 
را يك به يك برشمرده‏اند. 
 
برخي از رواياتي كه در اين زمينه وارد شده، به شرح زير است:
 
١. پيامبر گرامي اسلام(ص)، امام مهدي(ع) را شبيه خود معرفي كرده، در توصيف او 
 
مي‏فرمايد:
 
 پدر و مادرم به فداي او كه هم نام من، شبيه من و شبيه موسي، زاده عمران است.
 
 بر [بدن] او نوارهايي [جامه‏ هايي] از نور است كه از شعاع قدس است.6
 
-٢. آن حضرت در روايت ديگري در توصيف چهره فرزندش، امام مهدي‏(ع) مي‏فرمايد:
 
مهدي از فرزندان من است. چهرة او مانند چهره ماه درخشنده است.7
 
٣-پيامبر اعظم‏(ص) در روايتي پيشاني و بيني امام مهدي‏(ع) را اين‏گونه توصيف مي‏كند: 
 
مهدي از من است، پيشاني گشاده و بيني كشيده دارد.8
 
 
٤-باتوجه به همه ويژگي‏هاي يادشده است كه پيامبر اسلام‏(ص) در وصف امام مهدي‏(ع) 
 
مي‏فرمايد: مهدي، طاووس اهل بهشت است.9
 
٥-امام باقر(ع) از پدرش و جدش روايت مي‏كند كه روزي امام علي‏(ع) در حالي كه بالاي منبر 
 
بود، فرمود: از فرزندان من در آخرالزمان، مردي ظهور مي‏كند كه رنگ [صورتش] سفيد متمايل 
 
به سرخي و سينه‏اش فراخ و ران‏هايش ستبر و شانه‏هايش قوي است و در پشتش دو خال 
 
است، يكي، به رنگ پوستش و ديگري، مشابه خال پيامبر اكرم‏(ص).10
 
٦. امام رضا(ع) نيز در بيان صفات و ويژگي‏هاي امام عصر(ع) مي‏فرمايد:
 
قائم كسي است كه در سن پيرمردان و با چهرة جوانان قيام كند و نيرومند باشد تا بدانجا
 
كه اگر دستش را به سوي بزرگ‏ترين درخت روي زمين دراز كند، آن را از جاي بركند و اگر
 
بين كوه‏ها فرياد برآورد، صخره‏ هاي آن فروپاشد.11
 
٧.حضرت رضا(ع) در روايت ديگري، در پاسخ اباصلت هروي كه از ايشان پرسيد:
 
«نشانه‏ هاي قائم شما هنگام ظهور چيست؟»
 
مي‏فرمايد: نشانه‏اش اين است كه در سنّ پيري است، ولي منظرش جوان است، به گونه‏ اي كه 
 
بيننده مي‏پندارد چهل ساله يا كمتر از آن است.
 
نشانه ديگرش آن است كه به گذشت شب و روز پير نشود تا آنكه اَجَلش فرا رسد.12
 
 «علي بن ابراهيم بن مهزيار اهوازي» كه بيست مرتبه به شوق ديدار مولايش ـ امام مهدي(ع) ـ 
 
به حج مشرف شد و سرانجام به آرزوي خود دست يافت، در گزارش ديدار خود، آن حضرت را 
 
اين گونه توصيف مي‌كند.
 
 او ميانه بالابود، نه بسيار بلند قد و نه بسيار كوتاه قد. صورتي گرد، سينه‏ اي فراخ، پيشاني 
 
سفيد و ابرواني به هم پيوسته داشت.
 
بر گونه راست او خالي بود؛ چون دانه مشك كه بر قطعه عنبر ساييده باشد.13
 
٨- «ابراهيم بن مهزيار» نيز كه به شرف ملاقات امام مهدي‏(ع) رسيده است، در بيان خصال 
 
آن امام مي‏گويد: او جواني نورس و نوراني و سپيد پيشاني بود با ابرواني گشاده و گونه‏ ها و 
 
بيني كشيده و قامتي بلند و نيكو چون شاخه سرو. گويا پيشاني‏اش ستاره‏اي درخشان بود و 
 
برگونه راستش، خالي بود كه مانند مشك و عنبر بر صفحه‏ اي نقره‏ اي مي‏درخشيد. بر سرش، 
 
گيسواني پرپشت و سياه و افشان بود كه روي گوشش را پوشانده بود. سيمايي داشت كه هيچ 
 
چشمي برازنده‏تر و زيباتر و با طمأنينه‏ تر و باحياتر از آن نديده است.14
 
ابراهيم شفيعي سروستاني
-----------------
7. همان، ج 51، ص 91.
 
8. همان، ص 90
 
9.علامه مجلسي، همان، ج 51، ص 91.
 
10.شيخ صدوق، همان، ج2، باب 57 ، ص 560 ، ح 17.
 
11. همان، ج 2، باب 35، ص 69 ، ح 8 .
 
12. همان، باب 57 ، ص 558 ، ح 12.
 
13. علامه مجلسي، همان، ج 52، .
 
14.شيخ صدوق، همان، ج 2، باب 43، صص 180 و 181.
 
------------
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعل من أعوانه وأنصاره آمين
 
 
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
:: برچسب‌ها: ن ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392
درس (٢١) امام شناسي/ سيماي ظاهري امام قسمت اول
درس بيست ويكم امام شناسي
 
يا مولا يا صاحب الزمان !
 
مي دانم که به فرياد من مي رسي ، روزي که زمزمه اي ضعيف ، برايم با مرگ برابر مي شود .
 
وقتي که فريادم از درون پرالتهابم مي جوشد که :
 
" اللهم ارني الطلعة الرشيدة والغرةالحميدة . . . "
 
و در آن دم که اشک امان از کفم مي ربايد . از خدا تو را طلب مي کنم ، باز هم :
 
" اکحل ناظري بنظرة مني اليه "
 
 اشکم ، ره زلال عشق آسماني حق را مي جويد ، و آن عشق ، تو هستي که
 
" انهم يرونه بعيداً و نراه قريبا " .
 
. . . و ما ، منتظران خاکي تو ، اي مهمان آسماني ، تو را قريب مي بينيم و حضورت را ، ما ،
به دعاي سحرگاه خود دلخوشيم که با زبان زميني از خداي بزرگ آسماني  
" عجل لوليک الفرج " را طلب مي كنيم.
 
@ سيماي ظاهري امام : قسمت اول
 
نويسنده ارجمند كتاب «مكيال المكارم»، در بخش چهارم كتاب خود، جمال و زيبايي حضرت 
 
مهدي(ع) را يكي از ويژگي‏هاي آن حضرت مي‏شمرد و مي‏نويسد:
 
«بدان كه مولاي ما حضرت صاحب‏الزمان(ع)، زيباترين و خوش صورت‏ترين مردم است؛ زيرا 
 
شبيه‏ترين مردم به پيامبر اكرم(ص) است». 1
 
از بررسي روايات و مطالعه حكايت‏هاي نيك‏ بختاني كه توفيق زيارت آن امام را يافته‏اند،  
 
برمي‏آيد كه قامت و رخسار نازنين امام عصر(علیه السلام) در كمال زيبايي و اعتدال بوده
 
 و سيماي مباركش، دل‏ربا و خيره ‏كننده است. 
 
همين قامت رعنا و رخسار دل‏ربا موجب شده است هزاران عاشق دل‏سوخته در آغاز هر صبح 
 
بازاري و التماس از خداي خود چنين بخواهند: 
 
«خداوندا! آن چهره زيبا و جمال دل‏آرا را به من بنماي و چشمان مرا با يك نظر به او روشنايي 
 

 

بخش».2 
 
از آنجا كه آشنايي بيشتر با صفات و خصال يوسف زهرا، حضرت مهدي(علیه السلام)راهي 
 
 
براي شناخت مدعيان دروغين به شمار مي‏آيد و افزون بر اين مي‏تواند موجب انس و ارتباط 
 
شيعيان با آن عزيز غايب از نظر باشد، با بهره‏گيري از كلمات معصومان(علیهم السلام) و 
 
حكايت‏هاي نقل شده از تشرّف يافتگان، به بررسي اين موضوع مي‏پردازيم. باشد تا به مصداق 
 
«وصف العيش نصف العيش»، ما هم از آن جمال دل‏آرا بهره‏مند شويم.روايات فراواني در 
 
توصيف جمال دل‏آراي آخرين حجت خدا، حضرت مهدي(علیه السلام)وارد شده است كه در 
 
مجموع آنها را به دو بخش مي‏توان تقسيم كرد:
 
الف) رواياتي كه به توصيف كلي سيرت و صورت آن حضرت، بسنده و از ايشان به عنوان 
 
شبيه‏ترين مردم به رسول خدا(ص) ياد كرده‏اند كه از آن جمله به روايات زير مي‏توان اشاره 
 
كرد:
 
1. از جابر بن عبدالله انصاري نقل شده است كه پيامبر گرامي اسلام(صلی الله و علیه و آله) 
 
فرمود:
 
«مهدي از فرزندان من است. اسم او، اسم من و كنيه او، كنيه من است. او از نظر خَلق و خُلق، 
 
شبيه‏ترين مردم به من است».3
 
2. احمد بن اسحاق بن سعد قمي مي‏گويد:
 
 از امام حسن عسكري(علیه السلام) شنيدم كه مي‏فرمود:
 
«سپاس از آن خدايي است كه مرا از دنيا نبرد تا آنكه جانشين مرا به من نشان داد. او از نظر 
 
آفرينش و اخلاق، شبيه‏ترين مردم به رسول خدا(ص) است».4
 
با توجه به اين روايات، همه خصال و صفاتي را كه در قرآن و روايات به پيامبر گرامي اسلام 
 
نسبت داده شده است، به وجود مقدس امام مهدي(ع) نيز مي‏توان نسبت داد. رواياتي كه به 
 
توصيف ويژگي‏هاي ظاهري پيامبر اكرم(ص) پرداخته‏اند، فراوانند. در اينجا به يكي از آنها 
 
اشاره مي‏كنيم.:
 
 در روايتي كه از امام محمد باقر(ع) نقل شده، ويژگي‏هاي ظاهري پيامبر خاتم چنين توصيف 
 
شده است:
 
«رخسار پيامبر خدا، سپيد آميخته به سرخي و چشمانش سياه و درشت و ابروانش به هم 
 
پيوسته و كف دست و پايش پر گوشت و درشت بود؛ بدان سان كه گويي طلا بر انگشتانش 
 
ريخته باشد. استخوان دو شانه‏اش بزرگ بود. چون به كسي روي مي‏كرد، به خاطر مهرباني 
 
شديدي كه داشت، با همه بدن به جانب او توجه مي‏كرد. يك رشته موي از گودي گلو تا نافش 
 
روييده بود، انگار كه ميانه صفحه نقره خالص، خطي كشيده شده باشد. گردن و شانه‏هايش 
 
مانند گلاب‏پاش سيمين بود. بيني كشيده‏اي داشت كه هنگام آشاميدن آب نزديك بود به آب 
 
برسد. هنگام راه رفتن محكم قدم برمي‏داشت كه گويا به سرازيري فرود مي‏آيد. باري، نه قبل و 
 
نه پس از پيامبر خدا كسي مثل او ديده نشده است».5
_________
1. سيد محمدتقي موسوي اصفهاني، مكيال المكارم في فوائد الدعا للقائم(ع)، ترجمه: سيد مهدي حائري قزويني، چاپ 
دوم: تهران، دفتر تحقيقات و انتشارات بدر، 1412 ه . ق، ج 1، ص 132. 
2. «قسمتي از دعاي عهد»، بحار الأنوار، ج 99، ص 111؛ شيخ عباس قمي، مفاتيح‏الجنان. 
3. كمال الدين و تمام النعمة، ترجمه: منصور پهلوان، چاپ اول: قم، سازمان چاپ و نشر دارالحديث، 1380، ج 1، باب 25، صص 534 و 535، ح 1. 
4. همان، ج 2، باب 38، ص 118، ح 7. 
5. الكافي، ج1، ص 443
-------__
 .اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعل من أعوانه وأنصاره آمين
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392
درس (٢٠)امام شناسي/دليل قيام هنگام شنيدن نام امام
درس بيستم امام شناسي
 
@پاسخ به يك برسش : 
 
ايستادن که فقط به هنگام شنيدن كلمه قائم -كه از القاب امام زمان ( عج ) است -
 
 انجام مي گيرد .اين عمل روش امامان قبل ازآن حضرت بوده است . و سر آن اعلام آمادگي
 
و وفاداري براي قيام به همراه آن حضرت است. 
 
(منبع: موسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر عليه السلام)
 
 بین شیعیان مرسوم  است که هر گاه یکی از نام های مبارک مولای خویش امام زمان 
 
(ارواحنا فداه) را می شنوند، روی پا می ایستند و برخی از ایشان دستان را روی سر خود
 
قرار می دهند.
 
علت این کار احترام به امام زمان (ارواحنا فداه) و عمل به روایات معصومین (علیهم السلام)
 
 می باشد. چنان چه روزی در مجلس امام صادق (علیه السلام) این لقب مبارک برده شد،
 
امام صادق (علیه السلام) به جهت تعظیم و احترام از جای برخاست.(نجم الثاقب، ص444) 
 
محدث نوری می گوید:
 
وقتی نام حضرت حجة بن الحسن (علیه السلام) در حضور امام رضا (علیه السلام) برده شد، 
 
آن حضرت از جای برخاست و دو دست مبارکش را روی سرگذاشت
 
و فرمود:"اللهم عجل فرجه و سهّل مخرجه" (منتخب الاثر، ص505)
 
از امام صادق(علیه السلام) سوال شد:
 
 چرا هنگام شنیدن نام امام زمان (علیه السلام) از جای خود بر می خیزیم؟
 
حضرت فرمود: چون غیبت حضرت مهدی(ارواحنا فداه) طولانی است و امام از شدت محبتی
 
که به دوستان خود دارد هر زمانی که شخصی از او یاد کند نگاهی به او می نماید و سزاوار 
 
است که یاد کننده به جهت احترام و تعظیم، از جای خود برخیزد؛ هنگامی که مولای خویش او 
 
را به نظر مهر و عطوفت نگاه می کند، پس از جای خود برمی خیزد و از خدای تبارک و تعالی 
 
تعجیل فرج ایشان را بخواهد.(منتخب الاثر، ص505)
 
و همان طور که در روایات مشاهده می شود ایستادن و احترام در مواردی بوده که نام امام
 
علیه السلام شنیده می شد، و از آن جا که حکم شرعی در این باره وجود ندارد، در صورتی
 
که شما به یاد حضرت می افتید، می توانید جهت حفظ احترام حضرت این کار را انجام دهید. 
 
مشاوران شبکه امام مهدی علیه السلام
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافيةوالنصر واجعلنی من أعوانه وأنصاره آمين
 
 
 
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392
درس (١٩) امام شناسي /شخصيت شناسي امام قسمت سوم
درس نوزدهم امام شناسي
 
 
به زودي شبهه‏اي به شما روي خواهد آورد و شما نه پرچمي خواهيد داشت كه ديده شود و نه 
 
امامي كه هدايت كند. تنها كساني از اين شبهه نجات خواهند يافت كه دعاي غريق را بخوانند. 
 
دوران غريبي است دوران غيبت. امواج شبهه و فتنه از هرسو رو مي‏كند و تا به خود بيايي چون 
 
كشتي شكسته‏ها در دل درياي بيكران، حيران و سرگردان دست و پا مي‏زني كه آيا دستگيري 
 
هست؟ آيا فريادرسي هست؟ آيا كسي براي نجات اين غريق بي‏پناه مي‏آيد؟ امّا هميشه روزنة 
 
اميدي هست. از ميان تاريكي‏ها، نوري مي‏درخشد و تو را به خود مي‏خواند كه اي غريق درياي
 
فتنه‏ها و اي سرگردان در ميان شبهه‏ها، نجاتت را تنها از من بخواه!
 
 آنچه گفته شد مقدّمه‏اي بود براي حديثي از امام‏صادق(ع).
 
((عبدالله بن سنان، يكي از ياران امام صادق(ع) نقل مي‏كند :
 
كه روزي آن حضرت خطاب به ما فرمودند:
 
به زودي شبهه‏اي به شما روي خواهد آورد و شما نه پرچمي خواهيد داشت كه ديده شود و نه 
 
امامي كه هدايت كند. تنها كساني از اين شبهه نجات خواهند يافت كه دعاي غريق را بخوانند.
 
گفتم: دعاي غريق چگونه است؟
 
فرمود: مي‌گويي: 
 
يا الله يا رَحمنُ يا رحيمُ يا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثبِّت قَلبِي عَلي دِينكَ.
 
اي خدا، اي بخشنده، اي بخشايشگر، اي كسي كه قلب‏ها را دگرگون مي‏سازي! قلب مرا بر 
 
دينت پايدار فرما.))
 
اي خدا، اي بخشنده، اي بخشايشگر، اي كسي كه قلب‏ها را دگرگون مي‏سازي! قلب مرا
 
بر دينت پايدار فرما.
 
 بياييد دست‏هايمان را بلند كنيم و از خدا بخواهيم كه تا ظهور حجتش قلب‏هاي ما را بر صراط 
 
مستقيم پايدار بدارد و از  در افتادن در امواج فتنه‏ها و شبهه‏هاي آخرالزّمان نگه دارد.
 
(( كمال الدّين و تمام النعمة، ج 2، ص 512. ))برگرفته از ماهنامه موعود شماره ٧٩
 
@هدایتگر این عصر، چگونه شخصیتی است؟ قسمت سوم
 
 
@  کشتی نجات
 
در روایات متعددی، اهل­بیت علیه السلام و خصوصاً حضرت مهدی علیه السلام با عنوان "سَفینَةُ 
 
النَّجاه" یعنی کشتی نجات، یاد شده‌اند[22].
 
 کشتی نجات، در دریای متلاطم به دنبال افرادی می‌گردد که در حال غرق شدن هستند تا 
 
نجاتشان ‌دهد.
 
اما به یاد داشته باشیم مَثَل امام، مَثَل کعبه است[23]. این مردم هستند که باید به سوی 
 
هدایت‌ گر خویش بشتابند تا از او کسب فیض و هدایت نمایند نه اینکه وظیفه‌ی امام باشد
 
به دنبال آنها راه بیافتد. بنابراین، درست است که امام هر زمانی، کشتی نجات مردمان آن 
 
عصر است ولی به شرط اینکه مردم به این کشتی نجات توجه کنند و برای نجات از ضلالت
 
به ایشان مراجعه نمایند[24].
 
اهمیت مراجعه به کشتی نجات برای مردم دوران غیبت بیش از مردم سایر اعصار است.
 
چراکه امام صادق علیه السلام درباره‌ی مردم عصر ما به صراحت، از واژه‌ی "غریق"
 
استفاده کرده‌اند[25].
 
غریق یعنی کسی که در حال غرق شدن است. یعنی حال ما در عصری که حجت زمان از
 
دیده‌ها پنهان است، حال کسی است که هر آن ممکن است غرق و هلاک گردد.
 
اما مشکل اینجاست که آن کس که در دریای متلاطم دست و پا می‌زند، وخامت اوضاع پیش 
 
آمده را وجدان می‌کند و با ذره ذره‌ی وجود تلاش می‌کند راه نجاتی بیابد؛ اما ما غافل از 
 
شرایطی که در آن هستیم، نه غرق شدن را احساس می‌کنیم و نه در پی یافتن کشتی نجاتی 
 
هستیم.
 
چه دردناک است آن هنگام که پدر دلسوزمان به نجات فرزندانش می‌شتابد اما برخی، از روی 
 
جهل این کشتی نجات را هم پس می‌زنند.
 
  @چاه آب رها شده
 
قرآن کریم، حال امام ما را با این عبارت وصف نموده: "بئر معطله[26]" یعنی چاه آبی که 
 
بی‌استفاده رها شده است.
 
امام کاظم علیه‌السلام فرموده‌اند:
 
"چاه معطل، امام ساکت است[27]". امام صامت و ساکت، امامی است که به امر خدا سکوت 
 
اختیار کرده و خویشتن را اظهار و ابراز نمی‌کند. مصداق بارز چنین امامی، حضرت ولی­عصر 
 
علیه السلام ، در دوران غیبت است.
 
به چاهی معطل می‌گویند که پر آب و قابل استفاده باشد اما کسی از آب آن برداشت نکند. 
 
درست مانند امام غایبی که کسی به او مراجعه نمی‌کند و از علم و برکاتش بهره نمی‌برد[28] . 
 
بسیاری از وجود چنین آب گوارایی بی‌خبرند. برخی نیز تنها اسمی از امام غایب شنیده‌اند
 
و هیچ گاه برای رفع عطش خود، به ایشان مراجعه نکرده‌اند. حتی کسانی که به امامت امام 
 
زمان اعتقاد دارند و ایشان را در قید حیات می‌دانند، چنین می‌پندارند که تا زمان ظهور، شأن 
 
امامت و هدایتِ آن حضرت، تعطیل است. چراکه کسی نمی‌داند امام عصر را کجا بیابد تا از او 
 
سیراب شود!
 
 تنها عده معدودی گوهر وجود چنین چاه پرآبی را درک نموده‌اند و از فیض ایشان بهره برده‌اند.
 
یکی از مصادیق نصرت امام زمان این است که ایشان را از این غربت خارج سازیم و
 
افراد بیشتری را با این چاهِ پرآبِ رها شده آشنا سازیم.
 
آنان که حلاوت حضور و هدایتگری حضرت مهدی موعود را چشیده‌اند، می‌توانند دیگران را
 
نیز از وجودش آگاه سازند.
-------------
22]  -  به عنوان نمونه بنگرید به: بحارالانوار، ج 53، ص 172. و همان کتاب، ج 40، ص 57.
[23]  -  بحارالانوار، ، ج 36، ص 353.
[24]  - پیامبر فرموده‌اند: "هر که دوست دارد به دین من متمسّک باشد و پس از من بر کشتی نجات سوار گردد، از علی بن ابی طالب پیروی کند ...": بحارالانوار، ج 36، ص 101.
[25] - امام صادق می‌فرمایند در عصر غیبت، مردم دعای غریق را زیاد بخوانند و آن دعا این است: "یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک": بحارالانوار، ج 92، ص 326.
[26]  -  قرآن کریم، سوره حج، آیه 45.
[27]  - "اَلبِئرُ المُعَطَّلةُ الاِمامُ الصّامِتُ": کافی، ج 1، باب فیه نکت ...، ح 75، ص 427.
[28]  - در توضیح «بئر معطله» اهل بیت چنین فرموده‌اند: "چاه معطله یعنی عالِمی که به او مراجعه نمی‌کنند، و از علم او بهره برده نمی‌شود": بحارالانوار، ج 11، ص 19.)
---------
( برگرفته از سايت علمي وفرهنگي محمد صلي الله عليه وآله )
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعل من أعوانه وأنصاره آمين
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392
درس (١٨)امام شناسي/ شخصيت شناسي قسمت دوم
درس هجدهم  امام شناسي 
 
سَلامٌ عَلى آلِ يسَّ اَلسَّلا مُ عَلَيْكَ يا د اعِىَ اللَّهِ وَرَبّانِىَّ آياتِهِ
 
سلام بر آل يسين سلام بر تو اى دعوت كننده به خدا و عارف به آياتش
 
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بابَ اللَّهِ وَدَيّانَ دينِهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خَليفَةَ اللَّهِ وَناصِرَ حَقِّهِ
 
سلام بر تو اى واسطه خدا و سرپرست دين او سلام بر تو اى خليفه خدا و ياور حق او
 
اَلسَّلام عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللَّهِ وَدَليلَ اِرادَتِهِ ،
 
سلام بر تو اى حجت خدا و راهنماى اراده الهي
 
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا تالي كتاب الله و ترجمانه ،
 
سلام برتو اى تلاوت كننده كتاب خدا و تفسير كننده آيات او
 
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ فى آناءِلَيْلِكَ وَاَطْرافِ نَهارِكَ
 
سلام بر تو در تمام آنات ودقايق شب و سرتاسر روز
 
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بَقِيَّةَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ
 
سلام بر تو اى بجاى مانده از طرف خدا در روى زمين
 
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ميثاقَ اللَّهِ الَّذى اَخَذَهُ وَوَكَّدَهُ
 
سلام بر تو اى پيمان محكم خدا كه از مردم گرفت و سخت محكمش كرد....
 
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تَقوُمُ ،
 
سلام بر تو هنگامى كه بپا مى ايستى
 
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تَقْعُدُ
 
سلام بر تو هنگامى كه مى نشينى
 
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تَقْرَءُوَتُبَيِّنُ
 
سلام بر تو هنگامى كه (فرامين حق را) مى خوانى و تفسير مى كنى
 
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تُصَلّى وَتَقْنُتُ
 
سلام بر تو هنگامى كه نماز مى خوانى و قنوت كنى
 
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تَرْكَعُ وَتَسْجُدُ
 
سلام بر تو هنگامى كه ركوع و سجده بجاى آورى.....
 
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ بِجَوامِعِ السَّلامِ
 
سلام بر تو به همه سلامها
 
 
زيارت آل ياسين مجموعه اي كامل در اعتقاد صحيح، و راه و رسم خداپرستي و دين‏داري است   
 
كه در عصر تاريك و پر‏فتنه و فساد غيبت، چراغي فروزان و راهنمايي مطمئن براي جويندگان 
 
راه حق و پويندگان مسير كمال و صراط مستقيم است.
 
اين هشدار طبيب الهي است كه از آلودگي انسان‌ها به پليدي هاي فكر و ناهنجاري هاي رفتار 
 
جلوگيري مي كند و نسخه‌ي شفابخشي است كه مبتلايان و بيماران را رهايي و بهبودميبخشد 
 
به طور كلّي جامعه را بسوي خوبي¬ها و شايستگي ها سوق مي دهد و از كجروي ها و پستي 
 
ها باز می‏دارد.
 
علماي گران‏قدر شيعه، اين زيارت شريف را در آثار خود نقل كرده اند، و پيوسته به حفظ و 
 
خواندن آن سفارش نموده اند لذا شيفتگان حضرت بقيه‌الله‌الاعظم (عجَّل‌الله تعالي فرجه)، 
 
همواره به تلاوت آن مداومت داشته و دارند و از آثار و بركات بي پايان آن بهره ها يافته اند.
 
به ياري خدا و به اميد توجهات امام عصر مبحث شخصيت شناسي امام را ادامه مي دهيم:
 
 
@هدایتگر این عصر، چگونه شخصیتی است؟ قسمت دوم
 
@کهف حصین[7]
 
یکی از صفات اهل بیت علیهم‌السلام، "کهف حصین" است[8] .
 
امام صادق علیه السلام می‌فرمایند:
 
"ما پناهگاه کسی هستیم که به ما پناه آوَرَد[9]".
 
امام رضا علیه السلام می‌فرمایند:
 
"امام، پناه بندگان است آن هنگام که در سختی‌ها و مصیبت‌های مرگبار، راه به جایي 
 
ندارند[10]".
 
آری!
 امام، پناهگاهی امن برای مخلوقات خداست. نه فقط برای مؤمنان، بلکه برای همه‌ی جهانیان.
 
تا آنجا که اگر آنانی که بنای مخالفت با امام را دارند، به ایشان پناه آوَرَند، از مهر و حمایت 
 
حضرت بی‌نصیب نخواهند ماند.
 
نمونه‌های بسیاری را در تاریخ شاهد بوده‌ایم که دشمنان اهل بیت در حالی که از همه جا رانده 
 
شده بودند، به امام زمان خویش پناه آورده‌اند. مانند مروان، حاکم اموی که پس از سرنگونی 
 
حکومت یزید، مورد خشم اهالی مدینه قرار گرفت. مروان تصمیم گرفت خانواده اش را از بیم 
 
آزار مردم نزد دوستان خود بگذارد و خود مدینه را ترک کند. اما کسی به آنها پناه نداد. عاقبت، 
 
از همه جا ناامید نزد امام سجاد علیه السلام رفت و از ایشان درخواست کمک کرد. امام نیز 
 
پذیرفتند و خانواده‌ی مروان را در پناه خویش حفظ نمودند[11] .  
 
آری! حتی دشمنان این خاندان، به شأن پناه دهندگی و جوانمردی ایشان ایمان داشتند.
 
@ دارالامان :
 
امام دارالامان است. نه فقط در برابر مصائب دنیایی. بلکه امان است برای آنان که از شر 
 
شیطان به دامانش پناه جسته‌اند.
 
 چه کسی می‌تواند آدمی را از شر شیطانی که چونان خون در سراسر وجود آدمی جاری 
 
است[12] ، محافظت نماید، جز دژ محکم خدا بر زمین؟
 
آن هنگام که ابلیس بر خدا گردن کشید[13]  و از درگاه الهی بیرون رانده شد[14]، از خدا تا 
 
روز رستاخیز مهلت خواست[15]. نه برای توبه و استغفار؛ بلکه برای اغوای آدمیان. و خداوند 
 
از باب امتحان، او را مهلت داد[16]؛ اما نه تا روز قیامت، بلکه تا روز ظهور منجی آخر زمان، 
 
مهدی[17]! از این روست که شیطان از هیچ یک از حجت‌های الهی به اندازه‌ی امام زمان 
 
علیه‌السلام هراس نداشته است. او به خوبی می‌داند آغاز حکومت مهدی موعود، یعنی پایان 
 
سلطنت شیطان. یعنی برچیده شدن بساط اغوای آدمیان. یعنی جدا شدن سر ابلیس از تن، 
 
توسط جانشین خدای رحمان[18].
 
پناه جستن از شر شیطان و تمسّک به پناه عالمیان -مهدیِ صاحب الزمان- تنها مأمن امنی است 
 
که ابلیس جرأت نزدیک شدن به آن را ندارد. پس عقل حکم می‌کند برای در امان ماندن از 
 
وسوسه‌های شیطان، به کهف حصین زمان خویش مراجعه نماییم. 
 
امام، کهف حصین است. نه فقط در برابر شدائد و بلایای دنیوی. بلکه پناهگاه بندگان است
 
در سختیِ برزخ و قیامت.
 
محبت و دلسوزی دوست، برادر، پدر و حتی مادر، حد و اندازه‌ای دارد. لااقل بنا به روایت قرآن، 
 
می‌دانیم روزی فرا می‌رسد که حتی:
 
"مادران شیرده فرزندان شیر خوار خود را رها می‌کنند[19]"
 
و "آدمی از برادر، مادر، پدر، همسر و فرزندانش فرار می‌کند[20]"
 
در آن لحظات خطیر که انسان، بیش از هر زمان دیگری محتاج حمایت است، نه از دلسوزی 
 
پدر، خبری خواهد بود و نه از محبتِ مادر، نشانی.
 
 اما امام در چنین روزی نیز پناه امن امتش خواهد بود[21] .
---------
 
 7]  - کهف حصین به معنای پناهگاه محکم و نفوذناپذیر است: فرهنگ فارسی معین، ذیل واژه های «کهف» و «حصین».
[8]  - "اَللّهُم صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد الْكَهْف الْحَصین": بحارالانوار، ج 87، ص‌20.
[9]  - بحارالانوار، ج 50، ص 299.
[10]  -  کافی، ج 1، باب نادر جامع فی فضل الامام و صفاته، ح 1، ص 200.
[11]  -  منتهی الآمال، باب 6، فصل 2، ص 584.
[12]  - جاى او (شیطان) را در سینه‌هاى ما مقرر فرمودى، و او را در رهگذر خون ما روان گردانیدى": صحیفه سجادیه، بخش 25، فقره‌ی 6، ص 122.
[13]  - "وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِیسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ": قرآن کریم، سوره بقره، آیه 34.
[14]  - "قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ": قرآن کریم، سوره حجر، آیه 34.
[15]  - "قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِی إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ": قرآن کریم، سوره حجر، آیه 36.
[16]  - "قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ": قرآن کریم، سوره حجر، آیه 37.
[17]  - "إِلَى یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ": قرآن کریم، سوره حجر، آیه 38. ؛ امام سجاد ذیل این آیه فرموده‌اند: "وقت معلوم روز قیام قائم است": منتخب الانوار المضیئه، ص 203.
[18]  - امام سجاد فرموده‌اند: "وقت معلوم روز قیام قائم است که خداوند وقتی او را اذن قیام می‌دهد در مسجد کوفه شیطان به نزد او می‌آید تا آنکه در مقابل آن حضرت زانو می‌زند و می‌گوید: واویلاه از این روز، پس آن حضرت موی پیشانیش را می‌گیرد و او را گردن می‌زند و آن روز وقت معلوم است": منتخب الانوار المضیئه، ص 203.
[19]  - "یَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ": قرآن کریم، سوره حج، آیه 2.
[20]  - "یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ؛ وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ؛ وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ": قرآن کریم، سوره عبس، آیات 34 تا 36.
[21]  -  بحارالانوار، ج 23، ص 218.
---------
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعل من أعوانه وأنصاره آمين
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392
درس(١٧) امام شناسي/ شخصيت شناسي قسمت اول
 
درس هفدهم امام شناسي
 
 در کتاب عشق بنویسید
آن مرد در باران نیامد
آن مرد گناه ما را دید و مثل ابر زمستانی گریه کرد
آن مرد از جاده میاید
بنویسید آن مرد در کنار ماست و ما او را ندیدیم
آن مرد دلش را به ما خوش نکرد
آن مرد به دنبال ٣١٣ جوانمرد نبود
آن مرد زمانش را نیافت
آن مرد باران شد .......
آن مرد زیر باران خیس شد
مثل شمع آب شد
آن مرد فکر میکنم فراموش شد ......
آن مرد جمعه میاید
جمعه هم فراموش شد ....
شاید این جمعه بیاید
ولی جمعه هم از انتظار خیس خسته شد.
اللهم عجل لولیک الفرج
برای آمدنش دعا کنیم............
 
درپي مباحث امام شناسي به بررسي شخصيت ممتاز امام عصر مي پردازيم .تا با شناخت 
 
شخصيت والاي امام زمينه ي محبت بيشتر و به دنبال آن پيروي از ايشان توفيق راهمان شود
 
دراين جا همان گونه كه اشاره خواهم كرد ، از مباحث استاد بسيطي وبا رجوع به سايت علمي
 
وفرهنگي محمد صلي الله عليه وآله وسلم مطالبي تقديم حضورتان مي گردد.
 
@هدایتگر این عصر، چگونه شخصیتی است؟ قسمت اول
( نویسنده: مسعود بسیطی )
 
در راستای یاریِ خدا و جانشینش، خدمتی ارزشمندتر از معرفی صحیح امام به مردم نیست
 
هیچ تعریفی نیز از آنچه حجت‌های الهی بیان کرده‌اند، کامل‌تر و صحیح‌ تر نخواهد بود. پس 
 
پسندیده‌تر آن است که ببینیم هدایتگران الهی، شخصیت امام را چگونه معرفی کرده‌اند.
 
در این نوشتاربه برخی از تعاریفی که سفیران هدایت درباره‌‌ی امام داشته‌اند، اشاره می‌گردد.
 
 
 @@مونسِ مدارا کننده
 
امام رضا - هشتمین هدایتگر الهی پس از رسول خدا - می‌فرمایند:
 
"امام، مونس و همدمی رفیق و مدارا کننده است[1]."
 
آدمی ممکن است با افراد زیادی دوست باشد، اما، همه‌ی آنها انیس نیستند. انیس، همدمی 
 
است که بتوان با او انس گرفت و با کمال اطمینان و اعتماد درد دل نمود. چنین افرادی زیاد 
 
نیستند.
 
امام رضا امام را دوستی معرفی می‌کنند که علاوه بر انیس بودن، رفیق نیز هست.
 
 یعنی صاحب رفق و مدارا با آدمی است. امام، دوستی صمیمی است که به دلیل محبت و 
 
خیرخواهی‌اش می‌توان با او انس گرفت و حتی رازهای دل را به او گفت و آرام گرفت.
 
آیا ما نیز امام را به این شأن قبول داریم؟ آیا با ایشان انس می‌گیریم و رفاقت می‌کنیم؟
 
 
@@  برادر تنی
 
امام رضا علیه السلام می‌فرمایند: امام، همانند برادری تنی است و رابطه‌اش با انسان همچون 
 
رابطه‌ی بین دو برادر است[2]. امام، انسان‌ها را جزیی از خود و پاره‌ی تن خود می‌داند و غم و 
 
 
شادی مردم، خصوصا مؤمنان و دوستدارانش، ایشان را غمگین و شادمان می‌کند.
 
آیا ما نیز در غم و شادی امام شریک هستیم؟ آیا ایشان را همچون برادری تنی دوست 
 
می‌داریم؟
 
 
  @@پدر دلسوز
 
رسول اکرم و علی علیهما السلام، پدران امت[3]  و سایر ائمه، وارث آن‌ها هستند.
 
 امامِ هر عصری، پدر مردم آن زمان است[4]
 
و امروز امام زمان، حضرت حجت بن الحسن العسکری، پدر بزرگوار ما محسوب می‌شوند.
 
یک پدر دلسوز، در مقابل فرزندش احساس مسوولیت می‌کند و برای سعادتمندی او از هیچ چیز 
 
دریغ نمی‌نماید.
 
 امام رضا علیه السلام می‌فرمایند: امام پدری دلسوز است[5]. بنابراین، سعادتمندی، موفقیت و 
 
عاقبت به خیری ما آرزوی امام زمان است و در این راه چیزی برای فرزندان‌شان کم نخواهند 
 
گذاشت.
 
آیا ما نیز امام را به پدری قبول داریم؟ آیا لااقل همان شأنی را که برای پدران خویش رعایت 
 
می‌کنیم، برای ایشان نیز قائل هستیم؟
 
 
 
@@  مادر مهربان
 
امام، نه تنها پدر دلسوز امت است، بلکه به تعبیر امام رضا علیه السلام، مانند مادری مهربان که 
 
به فرزند خردسالش مهر می‌ورزد، به انسان‌ها محبت دارد[6].
 
هر کس بخواهد بالاترین نمونه‌ی محبت، عاطفه و ایثار را نام ببرد، محبت مادر به کودک 
 
شیرخوار را مثال می‌زند. چراکه مادر به کودک خردسالش که نه تحمل گرسنگی و تشنگی دارد 
 
و نه قدرت حفاظت از خود، بی‌دریغ و با کمال میل محبت می‌کند. طفل صغیر اگر حتی برای 
 
زمان کوتاهی به حال خویش رها شود، ممکن است هلاک گردد و کدام مادری است که تاب دیدن
 
 چنین صحنه‌ای را داشته باشد؟
 
محبت امام نسبت به مردم به چنین محبتی تعبیر شده است. اما در ترسیم قهر و غضب امام، 
 
پس از ظهور آنچنان مبالغه شده که تا اسم ظهور امام زمان می‌آید، اکثریت مردم تصویری 
 
خشن از امام را در ذهن متصور می‌شوند. در حالی که محبت امام به مردم، به مهرِ مادری 
 
تشبیه شده است. کدام مادری راضی به اِعمال خشونت نسبت به کودک دلبندش خواهد شد؟
 
آن چه از روایات بر می‌آید این است که بسیاری از جنگ‌ها و خون ریزی‌ها قبل از قیام امام رخ 
 
می‌دهد و ربطی به ظهور ندارند. بلکه ناشی از فسادی است که مردم در زمین به راهانداخته‌اند.
 
 البته در اینکه امام، ظالمانی را که قصد می‌کنند مانع از امنیت و هدایت مردمان شوند، از دمِ 
 
تیغ می‌گذرانند شکی نیست. در اینکه منجی مظلومان، نسل ظالمین را از ریشه بر می‌چیند 
 
حرفی نیست. در اینکه هر که بر عدالت علوی بشورد، به دست عدل گستر مهدی موعود، تارانده 
 
می‌شود سوالی نیست. اما اینکه تیغ بر فرزندانش کِشَد و آنان را که خود قربانی ظلم و جهل 
 
بودند، گردن زند، با رحمت و عطوفت مادرانه‌اش سازگار نیست.
 
اگر معرفت و شناخت مردم از حجت زمان اصلاح شود، محبت امام در سینه‌هاشان به جوش 
 
می‌آید، تمنای وصال، جان‌شان را در بر می‌گیرد و چنین بی‌تفاوت در غیبت محبوب عمر 
 
نمی‌گذرانند.
 
[1]  -  کافی، ج 1، باب نادر جامع فی فضل الامام و صفاته، ح 1، ص 200.
[2]  - همان مدرک.
[3]  - "من و علی پدران این امت هستیم": بحارالانوار، ج 16، ص 95.
[4]  - "از امام باقر درباره‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی آیه‌ی «وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ» سوال شد ایشان فرمودند منظور علی علیه السلام و فرزندان ایشان هستند": بحارالانوار، ج 36، ص 13.
[5]  -  کافی، ج 1، باب نادر جامع فی فضل الامام و صفاته، ح 1، ص 200.
[6]  - همان مدرک
 
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلنی من أعوانه وأنصاره آمين


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : چهار شنبه 30 مرداد 1392
درس (١٦) امام شناسي/ مضطر واقعي كيست؟! حكم ذكر نام امام چیست؟
درس شانزدهم امام شناسي
 
@مضطرواقعي:
 
خداوند در قرآن شرایط اضطرار را این گونه توصیف می کند:
 
«…تا اینکه زمانی که در کشتیها قرار گرفتید و بادهای ملایم آنها را حرکت داد و ایشان به
 
آن خوشحال شوند، [ناگهان] طوفان شدیدی می ‌‌وزد و موج از هر سو به طرف آنها ‌‌آید و یقين 
 
کنند که در محاصره ی آن قرار گرفته‌‌اند، در این هنگام با اخلاص در دین، خدا را می‌‌خوانند که 
 
اگر ما را نجات دهی از سپاس‌گزاران خواهیم شد، پس چون آنان را رهانید، ناگهان در زمین
 
به ناحق سرکشی می‌کنند.»( سوره ی یونس، آیات ۲۲ و ۲۳)
 
احتمالاً شنیده یا دیده اید که پیش از دعا کردن و حاجت خواستن، این آیه را می خوانند:
 
«امّن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء (سوره ی نمل، آیه ی ۶۲)
 
شاید ندانید که مضطر واقعی، امام عصر (ارواحنا له الفداء) هستند و این آیه درباره ی
 
ایشان نازل شده است.
 
هیچ کدام از ما، نمی توانیم شرایط اضطرار آقایمان را درک کنیم. ایشان هزار و صد و هفتاد 
 
و اندی سال است که در غیبت به سر می برند و علاوه بر ناراحتی از گناهان و ندانم کاری های 
 
شیعیان، رنج بسیاری از دشمنان برده اند. بیش از آن، بسیاری از دوستان و همراهانشان در 
 
اثر گذشت زمان، پیر شده و رحلت کردند و امام، برای هر کدام آنها، غمگین شده اند.
 
غیر از اینها، شهر به شهر و صحرا به صحرا گشتن امام نیز، در فهرست این رنج ها قرار
 
می گیرد.ومی دانیم، بسیاری چیزها هست که درباره ی قلب مهربان و صبور ایشان نمی دانیم.
 
امام صادق (ع)، درباره ی آیه ی امّن یجیب، فرمودند:
 
«این آیه درباره قائم آل محمد (ع) نازل شده است، آن مضطرّی که هرگاه در مقام [ابراهیم]
 
دو رکعت نماز بگذارد و خداوند را بخواند و دعا کند، خداوند دعای او را اجابت فرماید و او را 
 
خلیفه در زمین قرار دهد.»
 (تفسیر القمی، ص ۴۹۷؛ به نقل از موسوی اصفهانی، محمد تقی، مکیال المکارم، ج ۱،
نشر مسجد مقدس جمکران، ۱۳۸۵، ص ۹۵ )
 
و در روایت دیگری از امام صادق (ع) چنین آمده است:
 
«به خدا سوگند گویا من به سوی قائم می ‌نگرم، در حالی که پشتش را به حجرالاسود زده
 
و خدا را به حقّ خود می‌خواند… سپس فرمود: به خدا سوگند مضطرّ در کتاب خدا در آیه ی 
 
«امّن یجیب المضطرّ…» اوست.»( عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثّقلین، ج ۴، ص ۹۴؛ به نقل از هادیان شیرازی، عبدالرسول، «فرج بعد شدت»، ماهنامه ی موعود، شماره ی ۱۱۱)
 
اگر بدانیم، بهترین دوستمان را مشکلات و سختی ها احاطه کرده است، دعایش نمی کنیم…؟
 
 سايت اثبات حقانيت مكتب اهل البيت (ع)
 
 
@آيا ذكر نام امام اشكال دارد؟
 
مطابق روايات متعدد ، از بردن نام حضرت مهدي (ع) كه همنام پيامبر اسلام (ع) است
 
نهي شده ، از اين رو نام او را در نوشتن اين گونه ‹‹م ح م د›› مي نويسند؟
 
آيا نام بردن او حرام است ؟
 
اين مسأله يك مسأله فقهي است ، بعضي از علما و فقها از بررسي روايات چنين استفاده
 
كرده اند كه در عصري (مانند غيبت صغري) كه خطر و فشار بسيار بود و براي حفظ جان 
 
حضرت مهدي (ع) و ديگران نياز به تقيه و رازپوشي بود ،
 
امامان (ع) از بردن نام آن حضرت نهي نموده اند ، ولي در اين عصر كه تقيه اي در كار
 
نيست ، بردن نام او اشكال ندارد .
 
بر همين اساس يكي از واسطه ها ، همين سوال را از ناحيه مقدسه نمود ازطرف حضرت مهدي (ع) چنين پاسخ آمد :
 
ان دللتم علي الاسم اذاعوه، و ان عرضواالمكان دلوا عليه: 
 
‹‹اگر آنها را به نام حضرت مهدي (ع) آگاه سازيد ، آن را ظاهر مي سازند ،
 
و اگر مكانش را بشناسند بر ضد او اقدام مي كنند.›› (وسائل الشيعه، ج11، ص488)
 
بر همين اساس ، در مواردي كه تقيه و خطر جاني نبوده ، حتي خود امام حسن عسكري
 
نام مبارك حضرت مهدي (ع) را به زبان آورده است ،
 
 از جمله روايت شده امام حسن (ع) گوسفندي را به عنوان عقيقه ، براي بعضي از
 
اصحابش فرستاده و فرمود :
 
هذه من عقيقه ابني محمد :
 
‹‹اين گوسفند ، عقيقه فرزندم محمد (حضرت مهدي) است.›› (وسائل الشيعه، ج11، ص489)
 
جماعتي از علماي بزرگ ، مانند : شيخ مفيد ، علامه حلي، فاضل مقداد ، سيد مرتضي و محقق 
 
در كتب خود به ذكر نام مبارك حضرت مهدي تصريح كرده اند ،
 
نظريه شيخ حر عاملي نيز همين است
 
  علامه اربلي نيز تلفظ به نام حضرت مهدي (ع) را در آنجا كه تقيه نباشد جايز مي داند .
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلنی من أعوانه وأنصاره آمين
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : چهار شنبه 30 مرداد 1392
درس (١٥)امام شناسي/ چرا نام امام درقرآن نيامده است؟

درس پانزدهم امام شناسي
 
 @ چرا نام امام زمان در قرآن نيامده است تا هر نوع ابهامي رفع شود؟
 
پاسخ:
 
 قرآن کريم براي معرفي شخصيتهاي الهي از سه راه وارد مي شود، و در هر موردي طبق 
 
مصالحي از شيوه خاصي پيروي مي کند.
 
گاهي معرفي با اسم، گاهي معرفي با عدد، و گاهي نيز معرفي با صفت .       
 
اگر نام حضرت مهدي (ع) در قرآن نيست، ولي صفات و خصوصيات حکومت او در قرآن
 
وارده شده است.
 
اصولا قرآن در معرفي افراد، مصالح عالي را در نظر مي گيرد. گاهي مصالح ايجاب مي کند 
 
تنها به صفات افراد بپردازد، چنان که درباره حضرت مهدي (ع) جريان از اين قرار است که:
 
اولا: تشکيل چنين حکومتي، در مواردي صريحا و در موارد ديگر به طور اشاره در قرآن وارد 
 
شده است.
 
 آياتي که در سوره «توبه» و «صف» از انتشار و گسترش اسلام در سطح جهاني نويد
 
مي دهد، مانند:
 
«ليظهره علي الدين کله» يعني تا آن را بر همه اديان پيروز سازد، اشاره به تشکيل اين
 
حکومت است. زيرا مفسران گويند:
 
مضمون اين آيه را که پيشگويي از گسترش فراگير و همه جانبه اسلام در سطح جهان است، 
 
هنوز تحقق نپذيرفته است.
 
از اين گذشته، در آيه 106 سوره انبياء مي فرمايد:
 
«ما پس از ذکر، در زبور نوشتيم که بندگان شايسته من، وارث زمين خواهند بود».
 
 آيه شريفه نويد مي دهد که صالحان، وارثان زمين خواهند بود و حکومت جهان را به دست 
 
خواهند گرفت. و به اتفاق تاريخ بشر، هنوز اين وعده الهي تحقق نپذيرفته است.
 
ثانيا: اگر نام اصلي امام زمان (ع) را نبرده، به خاطر مصلحتي است که براي اهل فضل
 
و درک مخفي نمي باشد، زيرا به همان علت که نام امام علي (ع) را نبرده، نام آن حضرت را 
 
نيز ذکر ننموده است. اگر نام اين پيشوايان گرامي را مي برد، کينه هاي ديرينه «بدر و احد و 
 
حنين» بار ديگر زنده مي شد، و لذا مطلب را به صورت کلي مطرح کردهو فرموده است: 
 
«بندگان شايسته من، وارث زمين خواهند بود».
 
نام بردن از گذشتگان، مانند لقمان و ذي القرنين، قابل قياس با افراد آينده نيست، درباره 
 
گذشتگان، حسدها و کينه ها تحريک نمي گردد، و افراد سودجو و شهرت طلب نمي توانند
 
از آن سوء استفاده کنند، ولي بردن نام آيندگان اين محظور را دارد.
 
آيا شما فکر مي کنيد که تنها ذکر نام، دردي را دوا مي کند؟
 
 آيا فکر مي کنيد که اگر نام امام زمان (ع) در قرآن برده مي شد، امکان نداشت که در طول 
 
تاريخ، شيادان و افراد شهرت طلب آنان سوء استفاده نکنند، يا افرادي روي غرض هاي خاص، 
 
وجود او را انکار ننمايند؟
 
تجربه تاريخي نشان داده است که اگر هم در قرآن صراحتا نام آن حضرت برده مي شد،
 
باز در طول تاريخ، شيادان و مدعيان دروغين مهدويت پيدا مي شدند و نام خود را امام زمان و 
 
مهدي موعود مي گذاشتند، تا از آب گل آلود ماهي بگيرند و از نام او و انتظار مردم استفاده 
 
نادرست کنند.
 
 مگر نام پيامبر خدا (ص) را در انجيل نبرده است؟ ولي گروههاي مغرض، از آن بهره برداري 
 
ناجوانمردانه کردند.
 
بنابراين، مساله مهم، بيان خصوصيات ديگر آن حضرت است که افراد دل آگاه، با شناخت آنها،
 
 مهدي واقعي را از مدعيان قلابي مهدويت باز شناسند.
 
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلني من أعوانه و أنصاره آمين


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : چهار شنبه 30 مرداد 1392
درس (١٤) امام شناسي/ مفهوم بقية الله/شرید وطرید
درس چهاردهم امام شناسي
 
"اَلّلهُمَّ عَرِّفْني نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبيَّكَ اَلّلهُمَّ عَرِّفْني رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ 
 
تُعَرِّفْني رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَلّلهُمَّ عَرِّفْني حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ ديني".
 
دعاي فوق يكى از دعاهاى معروفى كه مؤمنان و منتظران ظهور در عصر غيبت آن ولىّ اعظم 
 
خدا، عجل الله تعالى فرجه، بر آن مواظبت داشته و در آن از خدا معرفت خودش و معرفت 
 
پيامبرش و معرفت حجتش را مسئلت مى‌نمايند (دعاى معروف "اَلّلهُمَّ عَرِّفْني نَفْسَكَ" )
 

امام صادق (ع):

هنگامي كه گرفتاري بني اسرائيل طولاني شد 40 روز به گريه و ضجه پرداختند،
خداوند حضرت موسي(ع) و هارون را 170 سال زودتر براي نجات آنها فرستاد،
اگر شما نيز چنين كنيد خداوند فرج ما را براي شما مي رساند و الا زمان غيبت
تانهايت آن طول خواهد كشيد.

تفسير عياشي،ج2،ص 316

 
 
 @توضيح برخي از اسامي ولقبهاي امام عصر :
 
@ بقية الله:
 
موعود در قرآن ؛ قائم آل محمد(عج) باقيمانده و ذخيره الهي است
 
مهدي(عج) هنگام خروج پشت به كعبه مي دهد و در اولين كلام حضور خود را اينگونه اعلام 
 
مي كند:
 
 من بقيه الله و خليفه خدا و حجت او بر شما هستم.
 
 خداوند در آيه 86 سوره  هود مي فرمايد:
 
بقيه الله خير لكم ان كنتم مومنين بقيه الله و باقيمانده خدا براي شما بهتر است، اگر مومن 
 
باشيد.
 
امام باقر (ع) فرمودند: به هنگامي كه مهدي(ع)خروج مي كند، پشت به كعبه مي دهد و سيصد 
 
و سيزده نفر از پيروانش بر او گرد مي آيند. اولين كلامي كه مي فرمايد همين است. آنگاه مي 
 
فرمايد: من بقيه الله و خليفه خدا و حجت او بر شما هستم.(1) در تفسير نور الثقلين از اصول 
 
كافي نقل شده است: مردي از امام جعفر(ع) درباره قائم پرسيد كه آيا مي توان او را هنگام 
 
سلام دادن يا اميرالمومنين خطاب كرد؟
 
امام صادق فرمود:
 
 نه اين اسمي است كه خداوند به اميرالمومنين علي (ع)داده است.
 
 پرسيد فدايت شوم به هنگام سلام دادن به او (مهدي) چه بگويم:
 
 امام فرمود: همه بايد بگويند: السلام عليك يا بقيه الله سپس امام اين آيه را تلاوت كرد.
 
شيخ ابو منصور طبرسي در كتاب "احتجاج" از اميرالمومنين(ع) نقل كرده است كه فرمود:
 
بقيه الله يعني مهدي كه پس از گذشتن اين دوره خواهد آمد و زمين را از قسط و عدل پرخواهد 
 
كرد همانگونه كه از ظلم و جور پر شده باشد.(2)
 
 شيخ صدوق در كتاب"اكمال الدين" از امام باقر(ع) نقل كرده است. امام در اين حديث كه 
 
سخن از قائم مي گويد از جمله مي فرمايد:
 
 هنگامي كه قائم خروج كند، به خانه كعبه تكيه دهد آنگاه سيصد و سيزده تن از او گرد ايند. 
 
پس نخستين سخني كه گويد آيه بقيه الله خير لكم ان كنتم مومنين است.
 
 همچنين در احاديث آمده است كه حضرت امام محمد باقر(ع) فرمود:
 
 علم به كتاب خدا و سنت پيامبر(ص) در قلب مهدي ما مي رويد، چنانچه بهترين و شادابترين 
 
گياهان مي رويند.
 
 هركس از شما باقي ماند و مهدي را ملاقات كند، به او اين گونه سلام بدهد:
 
السلام عليكم يا اهل بيت الرحمه و النبوه و معدن العلم و موضع الرساله!
 
السلام عليك يا بقيه الله!
 
 
 (( منابع: 1-نور الابصار، ص172 و فصول المهمه، باب 12 2-نور الثقلين،ج2، 390 3-بحارالانوار، ج52، ص317
 نقل از غريب غيبت در قرآن،محمد حسين صفاخواه، ص42-43))
 
@شرید:
 
يعني گريخته ، رانده شده ، امام زمان،غريب است چون نه تنهامعناي غيبت براي مردم
 
درست بيان نشده ،بلكه خود امام نيز به گونه اي معرفي شده اندكه كسي به برقراري با ايشان
 
رغبتي نشان نمي دهد. به همين دليل يكي ديگرازالقاب ايشان شريد است.
 
@طريد:
 
كسي كه ازشهروديارخودطردواخراج شده باشد.امام زمان حتي از قلوب ويادهاي ما
 
نيزطردشده اند.كسي كه لحظه به لحظه ي حياتمان به وجودپربركتش وابسته است.
 
((برگرفته از كتاب غربت نصرت مراجعه:مسعودبسيطي))
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلنی من أعوانه وأنصاره آمين
 
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : چهار شنبه 30 مرداد 1392
درس(١٣) امام شناسي / اسامي والقاب امام قسمت هشتم
درس  سيزدهم امام شناسي
 
 
@کوتاه گفته های آیت الله بهجت در باره امام زمان (عج)
 
چه قدر حضرت [امام زمان (علیه السلام)] مهربان است به کسانی که اسمش را می برند
 
و صدایش می زنند و از او استغاثه می کنند؛ از پدر و مادر هم به آنها مهربان تر است!
 
لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولی عصر (عج) تشرّف حاصل کند؛ 
 
بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز، سپس توسّل به ائمه (علیهم السلام) بهتر از تشرّف باشد.
 
ما در دریای زندگی در معرض غرق شدن هستیم؛ دستگیری ولیّ خدا لازم است تا سالم به 
 
مقصد برسیم. باید به ولیّ عصر (عج) استغاثه کنیم که مسیر را روشن سازد و ما را تا مقصد، 
 
همراه خود ببرد.
 
دعای تعجیل فَرج، دوای دردهای ما است.
 
@اسامى واوصاف والقاب حضرت مهدى (عج) قسمت هشتم
 
وارث الانبیاء: میراث بر پیامبران.
 
نور ابصار الورى: نور دیدگان خلایق.
 
الوتر الموتور: خونخواه شهیدان.
 
کاشف البلوى: بر طرف کننده بلاها.
 
المعد لقطع دابر الظلمه: مهیّا شده براى ریشه کن کردن ظالمان.
 
المنتظر لاقامة الأمت والعوج: مورد انتظار براى از بین بردن کژیها ونادرستى ها.
 
المترجى لازالة الجور والعدوان: مورد آرزو براى بر طرف کردن ستم وتجاوز.
 
المدّخّر لتجدید الفرائض والسنن: ذخیره شده براى تجدید واجبات وسنن الهى.
 
المؤمّل لاِحیاء الکتاب وحدوده: مورد امید براى زنده ساختن دوباره قرآن وحدود آن.
 
جامع الکلمة على التقوى: گرد آورنده مردم بر اساس تقوى.
 
السبب المتصل بین الأرض والسماء: واسطه بین آسمان وزمین، کانال رحمت حق بر خلق.
 
صاحب یوم الفتح وناشررایة الهدى: صاحب روز پیروزى وبر افرازنده پرچم هدایت.
 
مؤلف شمل الصلاح والرضا: الفت دهنده دلها بر اساس رضایت ودرستکارى.
 
الطالب بدم المقتول بکربلا: خونخواه شهید کربلا.
 
المنصور على من اعتدى علیه وافترى: یارى شده علیه دشمنان وافترا زنندگان.
 
المضطرّ الّذى یجاب اذا دعى: پریشان ودرمانده اى که چون دعا کند دعایش مستجاب شود
 
مضطر يعني كسي كه درمانده است ، يعني كسي كه راه به جايي ندارد،پريشان است ،اگر 
 
پي ببريم كه بي او مضطريم ، وبه او پناه ببريم مشمول لطف امام واقع خواهيم شد.
 
 منبع :نجم الثاقب، از صفحه ۵۵ تا ۱۳۲٫
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلني من أعوانه وأنصاره آمين
 
با هر نامی می خواهی بخوانش ، مهم این است که او تو را با چه نامی می شناسد


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : چهار شنبه 30 مرداد 1392
درس امام شناسي (١٢) /اسامي وألقاب امام قسمت هفتم
درس دوازدهم امام شناسي
 
يونس بن عبدالرحمان از امام رضا عليه السلام روايت كرده كه آن حضرت به دعا براى صاحب 
 
الزمان عليه السلام امرمى فرمود و يكى از دعاهاى ايشان براى آن حضرت چنين بود:
 
پروردگارا!
 
بر محمّد و خاندانش درود فرست، و از دوستت، خليفه ات، حجّتت بر خلقت، و آن زبانى كه 
 
معرف توست و گوياى حكمت تو، و آن چشم بيناى تو در ميان مخلوقاتت، و گواه بر بندگانت... 
 
بزرگمرد مجاهد كوشا، بنده پناهنده به تو، دفاع كن
 
@اسامى واوصاف والقاب حضرت مهدى (عج) قسمت هفتم
 
دلیل ارادة اللّه: راهنماى مردم به سوى مقاصد الهى، راه بلد وراهبر انسانها در راستاى اراده 
 
خداوند.
 
الثائر بأمر اللّه: قیام کننده به دستور الهى، بر انگیخته به فرمان پروردگار، شورنده بر غیر خدا 
 
به امر خدا.
 
محیى المؤمنین: احیاگر مؤمنان، حیاتبخش دلهاى اهل ایمان.
 
مبیر الکافرین: نابود کننده کافران، درهم شکننده کاخ کفر، هلاک کننده کفار.
 
معزّ المؤمنین: عزّت بخش مؤمنان، ارزش دهنده اهل ایمان.
 
مذلّ الکافرین: خوار کننده کافران، درهم شکننده جبروتِ کفر پیشگان.
 
منجى المستضعفین: نجات دهنده مستضعفان، رهایى بخش استضعاف کشیدگان.
 
سیف اللّه الّذى لا ینبو: شمشیر قهر خدا که کندى نپذیرد.
 
میثاق اللّه الّذى أخذه: پیمان بندگى خدا که از بندگان گرفته شده.
 
مدار الدهر: مدار روزگار، محور گردونه وجود، مرکز پیدایش زمان.
 
ناموس العصر: نگهدارنده زمان، کیان هستى دوران.
 
کلمة اللّه التامه: کلمه تامّه خداوند، حجّت بالغه الهى.
 
تالى کتاب اللّه: تلاوت کننده کتاب خدا، قارى آیات کریمه قرآن.
 
وعد اللّه الّذى ضمنه: وعده ضمانت شده خدا، پیمان تخلّف ناپذیر الهى.
 
رحمة اللّه الواسعة: رحمت بى پایان خدا، لطف ورحمت بى کرانه پروردگار رحمت گسترده حق.
 
حافظ اسرار رب العالمین: نگهبان اسرار پروردگار، حافظ رازهاى ربوبى.
 
معدن العلوم النبویّه: گنجینه دانش هاى پیامبرى ـ خزانه معارف نبوى.
 
نظام الدین: نظام بخش دین.
 
یعسوب المتقین: پیشواى متقین.
 
معزّ الاولیاء: عزت بخش یاران.
 
مذلّ الأعداء: خوار کننده دشمنان.
 
 منبع :نجم الثاقب، از صفحه ۵۵ تا ۱۳۲٫
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلني من أعوانه وأنصاره آمين
 
با هر نامی می خواهی بخوانش ، مهم این است که او تو را با چه نامی می شناسد
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : چهار شنبه 30 مرداد 1392
درس (١١) امام شناسي/ اسامي والقاب امام قسمت ششم

 

درس يازدهم امام شناسي
 
 
بپرس حال مرا... گرچه بي تو حالي نيست
 
 و ديگر اين كه به جز دوري ات ملالي نيست
 
                  چه قدر وعده شنيدم براي آمدنت...
 
                ومرا مجاب كن اين وعده ها خيالي نيست
 
                                       بگو كه آمدنت –آنچه گفته اند مُدام-
 
                                    "دروغ "نيست؛"اگر" نيست؛"احتمالي" نيست
 
 و نه اين كه قصد نداري... كه خوب مي فهمم
 
 ميان منتظران با تو اتصالي نيست
 
                    چه قدر وقت اذان در كنار مأذنه ها
 
                    پر از نداي"ارحنا"يي و بلالي نيست
 
                                     اجل رسيده... خلاصم كن از خيال خودت
 
                                    هواي روي تو را دارم و... مجالي نيست
 
 براي چشم به راه مسافري از دور
 
 غمي كُشنده تر از يك قطار خالي نيست
 
                       كه ايستگاه به ايستگاه؛ جمعه تا جمعه...
 
                     نيامدي و... گذارت به اين حوالي نيست؟!
                               
                                                   شاعر: مطهره عباسيان
 
 
@اسامى واوصاف والقاب امام  قسمت ششم
 
المدّخّر لتجدید الفرائض والسنن: ذخیره شده براى تجدید واجبات وسنن الهى.
 
المؤمّل لاِحیاء الکتاب وحدوده: مورد امید براى زنده ساختن دوباره قرآن وحدود آن.
 
جامع الکلمة على التقوى: گرد آورنده مردم بر اساس تقوى.
 
السبب المتصل بین الأرض والسماء: واسطه بین آسمان وزمین، کانال رحمت حق بر خلق.
 
صاحب یوم الفتح وناشررایة الهدى: صاحب روز پیروزى وبر افرازنده پرچم هدایت.
 
مؤلف شمل الصلاح والرضا: الفت دهنده دلها بر اساس رضایت ودرستکارى.
 
الطالب بدم المقتول بکربلا: خونخواه شهید کربلا.
 
المنصور على من اعتدى علیه وافترى: یارى شده علیه دشمنان وافترا زنندگان.
 
المضطرّ الّذى یجاب اذا دعى: پریشان ودرمانده اى که چون دعا کند دعایش مستجاب شود.
 
مطهّر الأرض: تطهیر کننده زمین که مسجد خداست، از بین برنده پلیدى وناپاکى از بسیط خاک.
 
ناشر العدل: برپا دارنده عدالت، بر افرازنده پرچم عدل وداد در سراسر گیتى.
 
مهدى الامم: هدایتگر همه امّت ها، راه یافته راهنماى همه طوایف بشریت.
 
جامع الکَلِم: گردآورنده همه کلمه ها بر اساس کلمه توحید، وحدت بخش همه صفها.
 
ناصر حق اللّه: یاریگر حقِ خدا، یاورِ حقیقت.
 
رحمة اللّه الواسعة: رحمت بى پایان خدا، لطف ورحمت بى کرانه پروردگار رحمت گسترده حق.
 
حافظ اسرار رب العالمین: نگهبان اسرار پروردگار، حافظ رازهاى ربوبى.
 
معدن العلوم النبویّه: گنجینه دانش هاى پیامبرى ـ خزانه معارف نبوى.
 
نظام الدین: نظام بخش دین.
 
یعسوب المتقین: پیشواى متقین.
 
معزّ الاولیاء: عزت بخش یاران.
 
مذلّ الأعداء: خوار کننده دشمنان.
 
وارث الانبیاء: میراث بر پیامبران.
 
نور ابصار الورى: نور دیدگان خلایق.
 
الوتر الموتور: خونخواه شهیدان.
 
کاشف البلوى: بر طرف کننده بلاها.
 
المعد لقطع دابر الظلمه: مهیّا شده براى ریشه کن کردن ظالمان.
 
المنتظر لاقامة الأمت والعوج: مورد انتظار براى از بین بردن کژیها ونادرستى ها.
 
المترجى لازالة الجور والعدوان: مورد آرزو براى بر طرف کردن ستم وتجاوز.
 
 منبع :نجم الثاقب، از صفحه ۵۵ تا ۱۳۲٫
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلني من أعوانه وأنصاره آمين
 
با هر نامی می خواهی بخوانش ، مهم این است که او تو را با چه نامی می شناسد
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : چهار شنبه 30 مرداد 1392
درس (١٠)امام شناسي/ اسامي والقاب امام قسمت پنجم
درس دهم امام شناسي
 
 
 @كتاب مكيال‌المكارم
 
مكيال المكارم في فوائد الدعاء للقائم(ع) بنا بر آنچه كه سيد محمدعلي روضاتي در مقدمة كتاب 
 
درباره آن نگاشته‌اند:
 
«كتابي است ارزنده، ابتكاري و مهم. مؤلف بسياري از مطالب مربوط به عقيدة مهدويت و 
 
موضوع حضرت حجت(ع) را تحت عنوان «دعا براي آن حضرت و تضرع به درگاه الهي
 
براي حفظ وجود شريف امام عصر(ع) از ناملايمات و آفات» مورد بررسي قرار داده است». 
 
اين كتاب مشتمل بر بحث‌هاي مختلف و بسيار با اهميت در زمينه‌هاي فقه، حديث، كلام، رجال، 
 
تفسير و حتي فلسفه و ادبيات است كه با اسلوبي بديع و سبكي جالب و نتيجه‌گيري‌هايي 
 
درست همراه مي‌باشد. 
 
در اين كتاب با دلايل عقلي و نقلي ثابت شده كه دعا براي امام عصر(ع) از مهم‌ترين وسائل 
 
براي رسيدن به مراحل عالي كمال و نيل به درجات برجستة معنوي است و آثار دنيوي بسياري 
 
را نيز در پي دارد. 
 
اين اثر به شهادت صاحب نظران، از نظر جامعيت و ژرف‌انديشي و بهره‌گيري از علوم عقلي
 
و نقلي و استنباطات دقيق و اجتهادات عميق از آيات و روايات بي‌نظير بوده و به خوبي مي‌توان 
 
دست عنايت مولا كه مؤلف را هدايت و دلالت مي‌كند، ديد. 
 
آيت‌الله صافي گلپايگاني (ازمراجع عظام تقليد) دربارة اين كتاب مي‌نويسد: 
 
اين كتاب گوياي حوصله فراوان مؤلف و گستردگي تحقيق و تفكر و تلاش اوست و در موضوع 
 
خود بي‌نظير است و جز اين كتاب، در موضوع مهدويت و آداب دعاي بر حضرت مهدي(ع) و 
 
فوايد آن، كتابي سراغ ندارم.به نقل: از زندگاني جهانگيرخان قشقايي، ص180
 
داستان تأليف كتاب:
 
مؤلف بنا به آنچه كه در مقدمة كتاب آورده، انگيزه تأليف كتاب را چنين مي‌نويسد: 
 
ما نمي‌توانيم حقوق آن حضرت را ادا نماييم و شكر وجود و فيوضاتش را آن طور كه شايسته 
 
است به جاي آوريم. [پس] بر ما واجب است آن تعداد از اداي حقوق آن حضرت را كه از 
 
دستمان ساخته است انجام دهيم، و بهترين امور در زمان غيبت، انتظار فرج آن بزرگوار و دعا 
 
كردن براي تعجيل فرج او، و اهتمام به آنچه ماية خشنودي آن جناب و مقرب شدن در آستان او 
 
است. و من در باب هشتم كتاب ابواب الجنّات في آداب الجمعات هشتاد و چند فايده، از فوائد 
 
دنيوي و اخروي دعا كردن براي فرج آن حضرت(ع) را ذكر كرده بودم اما بعد به فكر افتادم كه 
 
كتاب جداگانه‌اي در اين باره بنگارم كه آن فوايد را در برگيرد، و به سبك جالبي آن را به رشتة 
 
تحرير درآوردم. اما حوادث زمان و رويدادهاي دوران و ناراحتي‌هاي بي‌امان، مانع از انجام 
 
اينكار مي‌شد، تا اين كه كسي را در خواب ديدم كه با قلم و سخن نتوان او را توصيف نمود؛ 
 
يعني مولا و حبيب دل شكسته‌ام و امامي كه در انتظارش هستيم او را به خواب ديدم كه با 
 
بياني روح‌انگيز چنين فرمود: «اين كتاب را بنويس و عربي هم بنويس و نام او را مكيال‌المكارم 
 
في فوائد الدعاء للقائم(ع) بگذار!»
 
همچون تشنه‌اي از خواب بيدار، و در پي اطاعت فرمانش شدم ولي توفيق ياريم نكرد، تا اين
 
كه در سال گذشته 1330 ق. به مكة معظمه سفر كردم و چون در آن جا بيماري وبا شيوع يافت، 
 
با خداوند عزّوجلّ عهد بستم كه هر گاه مرا از گرفتاري‌ها نجات دهد و بازگشتم را به وطن آسان 
 
گرداند تأليف كتاب را شروع نمايم. پس خداوند بر من منت نهاد و مرا به سلامت به وطن 
 
بازگرداند، پس به تأليف كتاب اقدام نمودم تا به عهدي كه با خداوند بسته بودم، عمل كرده 
 
باشم...موسوي اصفهاني، همان، ج1، ص50-48، ترجمه حائري قزويني چاپ نگين
 
ماهنامه موعود شماره 69
 
 
@اسامى واوصاف والقاب امام قسمت پنجم
 
منجى المستضعفین: نجات دهنده مستضعفان، رهایى بخش استضعاف کشیدگان.
 
سیف اللّه الّذى لا ینبو: شمشیر قهر خدا که کندى نپذیرد.
 
میثاق اللّه الّذى أخذه: پیمان بندگى خدا که از بندگان گرفته شده.
 
مدار الدهر: مدار روزگار، محور گردونه وجود، مرکز پیدایش زمان.
 
ناموس العصر: نگهدارنده زمان، کیان هستى دوران.
 
کلمة اللّه التامه: کلمه تامّه خداوند، حجّت بالغه الهى.
 
تالى کتاب اللّه: تلاوت کننده کتاب خدا، قارى آیات کریمه قرآن.
 
وعد اللّه الّذى ضمنه: وعده ضمانت شده خدا، پیمان تخلّف ناپذیر الهى.
 
منبع :نجم الثاقب، از صفحه ۵۵ تا ۱۳۲٫
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلني من أعوانه وأنصاره آمين
 
با هر نامی می خواهی بخوانش ، مهم این است که او تو را با چه نامی می شناسد
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : چهار شنبه 30 مرداد 1392
درس (٩)امام شناسي / اسامي والقاب قسمت چهارم
درس  نهم امام شناسي
 
بخوان دعای فرج را که یار برگردد
بخوان دعای فرج را که شب سحر گردد
 
بخوان دعای فرج را اگر که می خواهي
حدیث غیبت یار تو مختصر گردد
 
بخوان دعای فرج را و از خدا بطلب
وجود نازکش ایمن ز هر خطر گردد
 
بخوان دعای فرج را کنار پرده اشک
که دانه دانه اشکت در و گوهر گردد
 
بخوان دعای فرج را که یار می آید
اگر دلت زره اشتباه برگردد
 
بخوان دعای فرج را و پیشه تقوا کن
که دست لطف خدا با تو همسفر گردد
 
بخوان دعای فرج را که رد نخواهد شد
اگر که ناله و اشک تو بیشتر گردد
 
بخوان دعای فرج را که حل مشکلهاست
اگر که چشم و دل تو خدا نگر گردد
 
بخوان دعای فرج را،ولی بدون عمل
گمان مکن که دعای تو کارگر گردد
 
بخوان دعای فرج را خدا کند آید
که روضه خوان غریبی و میخ در گردد
 
دوباره جمعه و ندبه دوباره باید گفت
بخوان دعای فرج را که یار برگردد
 
 
@اسامى واوصاف والقاب امام قسمت چهارم
 
صاحب الزمان: اختیار دارِ زمانه، فرمانده کل هستى به اذن حق.
 
مطهّر الأرض: تطهیر کننده زمین که مسجد خداست، از بین برنده پلیدى وناپاکى از بسیط خاک.
 
ناشر العدل: برپا دارنده عدالت، بر افرازنده پرچم عدل وداد در سراسر گیتى.
 
مهدى الامم: هدایتگر همه امّت ها، راه یافته راهنماى همه طوایف بشریت.
 
جامع الکَلِم: گردآورنده همه کلمه ها بر اساس کلمه توحید، وحدت بخش همه صفها.
 
ناصر حق اللّه: یاریگر حقِ خدا، یاورِ حقیقت.
 
دلیل ارادة اللّه: راهنماى مردم به سوى مقاصد الهى، راه بلد وراهبر انسانها در راستاى
 
اراده خداوند.
 
الثائر بأمر اللّه: قیام کننده به دستور الهى، بر انگیخته به فرمان پروردگار، شورنده
 
بر غیر خدا به امر خدا.
 
محیى المؤمنین: احیاگر مؤمنان، حیاتبخش دلهاى اهل ایمان.
 
مبیر الکافرین: نابود کننده کافران، درهم شکننده کاخ کفر، هلاک کننده کفار.
 
معزّ المؤمنین: عزّت بخش مؤمنان، ارزش دهنده اهل ایمان.
 
مذلّ الکافرین: خوار کننده کافران، درهم شکننده جبروتِ کفر پیشگان.
 
منبع :نجم الثاقب، از صفحه ۵۵ تا ۱۳۲٫
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلني من أعوانه وأنصاره آمين
 
با هر نامی می خواهی بخوانش ، مهم این است که او تو را با چه نامی می شناسد
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : چهار شنبه 30 مرداد 1392
درس (٨) امام شناسي/ اسامي والقاب امام قسمت سوم
درس هشتم  امام شناسي
 
*اللهم صل علی محمد وال محمد وترحم علی عجزنا اغثنا بحقهم*
 
پروردگارا!
 
بر محمد وخاندانش درود فرست وبر ناتوانی ما ترحم کن وبه آبروی محمد وخاندانش ،
 
ما را از گرفتاری نجات بخش               
                             (صحیفه المهدی علیه السلام ،ص۶۲،ش۹)
 
 
شاید بعضی ازشما دیده باشیدبرخی ائمه جماعات دررکوع آخر نمازشان این ذکررامیگویند:
 
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍوَالِ مُحَمَّدٍوَتَرَّحَّم عَلی عَجزِنا وَ اَغِثنا بِحَقِّهِم»
 
.این دستورالعملی است که خودآقا امام عصر(عجالله)دردیدار باآیت الله مرعشی نجفی به ایشان 
 
فرمودندکه دررکوع های نماز بویژه رکوع اخر تاکید کردند بخوانید
 
ترجمه آن ذکر این است:بارالها درودبرمحمدوآلش بفرست وبرعجز وناتوانی مارحم کن وبه حق 
 
محمد وآل او داد ما برس
 
 
@اسامى واوصاف والقاب امام قسمت سوم
 
نور اللّه: نور خاموشى ناپذیر خدا، ظاهر کننده همه معارف وحقایق توحیدى، مایه هدایت 
 
ره جویان.
 
عین اللّه: دیده بیدار خدا در میان خلق، دیدبان هستى، چشم خدا در مراقبت کردار بندگان.
 
سلالة النّبوّة: فرزند نبوّت، باقیمانده نسل پیامبران.
 
خاتم الاوصیاء: پایان بخش سلسله امامت، آخرین جانشین پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم).
 
علم الهدى: پرچم هدایت، رایت همیشه افراشته در راه اللّه، نشان مسیر حقیقت.
 
سفینة النّجاة: کشتى نجات، وسیله رهایى از غرقاب ضلالت، سفینه رستگارى.
 
عین الحیوة: چشمه زندگى، منبع حیات حقیقى.
 
القائم المنتظر: قیام کننده مورد انتظار، انقلابى بى نظیرى که همه صالحان چشم انتظار قیام 
 
جهانى اویند.
 
العدل المشتهر: عدالت مشهور، تحقق بخش عدالت موعود.
 
السیف الشاهر: شمشیر کشیده حق، شمشیر از نیام بر آمده در اقامه عدل وداد.
 
القمر الزّاهر: ماه درخشان، ماهتاب دلفروز شبهاى سیاه فتنه وجور.
 
شمس الظلاّم: خورشید آسمان هستى ظلمت گرفتگان، مهر تابنده در ظلمات زمین.
 
ربیع الأنام: بهار مردمان، سر فصل شکوفایى انسان، فصل اعتدال خلایق.
 
نضرة الأیّام: طراوت روزگار، شادابى زمان، سرّ سرسبزى دوباره تاریخ.
 
الدین المأثور: تجسّم دین، تجسید آیین بر جاى مانده از آثار پیامبران، خودِ دین، کیان آیین،
 
روح مذهب.
 
الکتاب المسطور: قرآن مجسّم، کتاب نوشته شده با قلم تکوین، معجزه پیامبر در هیئت بشرى.
 
صاحب الأمر: دارنده ولایت امر الهى، صاحب فرمان واختیاردار شریعت.
 
 منبع :نجم الثاقب، از صفحه ۵۵ تا ۱۳۲٫
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلني من أعوانه وأنصاره آمين
 
با هر نامی می خواهی بخوانش ، مهم این است که او تو را با چه نامی می شناسد
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : چهار شنبه 30 مرداد 1392
درس (٧) امام شناسي/ اسامي والقاب قسمت دوم
درس هفتم امام شناسي
 
 
یا ایهاالعزیز دلم مبتلایتان
دارد دوباره این دل تنگم هوایتان 
 
                                           
                                            از حال ما اگر که بپرسی ملال نیست
                                            جز دوری شما و فراق صدایتان
من غصه ام جگرفته برای غریبی ات
حالا شما بگو کمی از غصه هایتان
 
                                                  یک روز زیر پای شما خاک میشوم
                                                  من زاده میشوم که بمیرم برایتان
 
ناقابل است پیش کشم در برابرت
چشمم سرم دلم همه اقا فدایتان
 
                                               با این همه که رنج کشیدی به خاطرم
                                                کشتی مرا دوباره به اشک و دعایتان
 
 
@اسامى واوصاف والقاب امام قسمت دوم
 
مرحوم ثقة الاسلام نورى در بیان اسماء شریفه امام عصر (علیه السلام)، با استناد به آیات 
 
وروایات وکتب آسمانى پیشین وتعبیرات راویان وتاریخ نگاران تعداد یکصد وهشتاد ودو اسم 
 
ولقب براى حضرت مهدى (علیه السلام) ذکر مى کند ومدّعى است که در این مقام، از استنباط 
 
هاى شخصى واستحسان هاى غیر قطعى خوددارى نموده است که در غیر این صورت چندین 
 
برابر این اسماء والقاب، قابل استخراج از کتب مختلفه بود. که از آن جمله است:
 
محمّد، احمد، عبد اللّه، محمود، مهدى، برهان، حجّت، حامد، خلف صالح، داعى، شرید صاحب، 
 
غائب، قائم،منتظر و….(۸)
 
 منبع :نجم الثاقب، از صفحه ۵۵ تا ۱۳۲٫
 
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلني من أعوانه وأنصاره آمين
 
با هر نامی می خواهی بخوانش ، مهم این است که او تو را با چه نامی می شناسد
 


:: موضوعات مرتبط: امام شناسي , ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : چهار شنبه 30 مرداد 1392