ای انتظار جهان
 

|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : یک شنبه 17 آذر 1392
مولای خوبان
 

|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : یک شنبه 17 آذر 1392
ساعت شنی
 

|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : یک شنبه 17 آذر 1392
تانیایی....................


|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : یک شنبه 17 آذر 1392
شگفتی ها و عجایب دنیا در بعد از ظهور امام زمان (ع)

قرار داشتن ملائکه و اجنه در لشکر حضرت مهدی علیه السلام

در کتاب «کامل الزیارة» و «غیبت» نعمانی از امام صادق علیه السلام در ضمن حالات آن حضرت روایت شده است که فرمود:

«سیصد هزار و سیصد و سیزده ملک نزد حضرت مهدی علیه السلام می آیند.»

ابوبصیر گفت: گفتم تمام این ملائکه می آیند؟

فرمود:«آری! آن ملائکه ای که با نوح در کشتی بودند و آنهایی که با حضرت ابراهیم بودند ،

آن زمانی که او را به آتش انداختند و ان ملائکه ای که با موسی بودند ،

زمانی که دریا شکاف خورد و آنهایی که با حضرت عیسی بودند

زمانی که خداوند او را به آسمان برد و چهار هزار ملائکه که نشانه های خاصّ خود و عمامه های زرد دارند که اینها با پیامبر(ص) بودند.

و هزار ملائکه که منظم می آیند و سیصد و سیزده ملک که در بدر بودند و چهار هزار ملک که نازل شدند

و می خواستند حسین بن علی علیه السلام را یاری کنند پس به آنها اجازه نداد

و آنها نزد قبر آن حضرت ، ژولیده و غبار آلوده هستند و در کنار قبر آن حضرت نشسته اند و تا روز قیامت گریه می کنند ،

و رییس آنها ملکی به نام منصور است ،

پس هیچ زائری امام حسین علیه السلام را زیارت نمی کند مگر آنکه آن فرشته ها از او استقبال می کنند

و وداع کننده ای او را وداع نمی کند مگر آنکه آنها او را همراهی می کنند

و هرکس مریض می شود او را عیادت می کنند

و هرکس از آنها بمیرد بر جنازه ی او نماز می خوانند

و بعد از مردنش بر او استغفار می کنند

و همه ی اینها در زمین هستند و منتظر ظهور حضرت قائم علیه السلام هستند.»

سفرهای فضایی و آسمانی

یکی دیگر از معجزات امام زمان علیه السلام مرکب فضایی آن حضرت است که به کرّات آسمانی سفر می کند

و از کهکشان ها هم می گذرد و آسمانها را نیز پشت سر می گذارد ، چنانکه از امام باقر علیه السلام روایت شده که می فرماید:

مردی به نام عبدالرحیم گفت که حضرت امام محمدباقر علیه السلام به من فرمود:

« آگاه باش که ذوالقرنین مخیّر شد بین دو ابر، او ابر ذولول (آرام) را انتخاب کرد ،

ولی ابر صعب را برای حضرت صاحب ذخیره کرده» ، گفتم: ابر صعب چیست؟

فرمود:«ابری که دارای رعد و برق و صاعقه است ، پس امام بر آن سوار می شود و به آسمان های هفتگانه بالا می رود.

تاثیر اشاره امام زمان بر پرندگان

یکی دیگر از معجزات امام زمان علیه السلام این است که پرندگان هوا در اختیار حضرتند ،

و این از جمله مطالبی است که امیرالمومنین علی السلام به آن خبر داده است.

ایشان فرمودند:«حضرت مهدی علیه السلام به مرغ هوا اشاره می کند ، آن پرنده در دست حضرت سقوط می کند.»

فرآوری و تنظیم مطلب  : سایت رهبران شیعه


|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : یک شنبه 17 آذر 1392
«زيارت آل يس»

 

 

«زيارت آل يس»

يکي از زيارت هاي مشهور حضرت صاحب الامرعليه السلام است.

راوي و ناقل اين زيارت، ابوجعفر محمدبن عبداللّه بن جعفر حِمْيري است

که همه علماي رجال و حديث، از او به بزرگي و قداست ياد کرده اند.

اين زيارت با 23 سلام آغاز شده است: سلام اوّل به آل يس (عترت پاک پيامبرصلي الله عليه وآله)

و سلام هاي بعدي هر يک با القاب و عناوين خاصّ حضرت مهدي عليه السلام مي باشد.

سپس با اظهار و اقرار به اصول اعتقادي صحيح و گواه گرفتن امام بر آنها و تجديد عهد وفاداري نسبت

به اولياي دين، زيارت به پايان مي رسد.

اين زيارت به تصريح برخي از علما، جامع و کامل و بهترين زيارت هاي آن حضرت است

و در همه اوقات مي شود آن را خواند. سندهاي اين زيارت صحيح و معتبر بوده و

در مجامع مهم حديثي و دعايي نقل گرديده است.

جمع کثيري از شيعيان به خواندن اين زيارت و دعاي بعد از آن مداومت دارند،

و جلسات خاصي براي خواندن آن به طور دسته جمعي در بلاد مختلف شيعه نشين برگزار مي گردد.


|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : یک شنبه 17 آذر 1392
بحارالانوار


بحارالانوار

«بحارالانوار في اخبار الائمة الاطهار»، کتاب ارزشمندي از علاّمه ي مجلسي است. ا

 

ين کتاب به زبان عربي و شامل 26 جلد است.

 

علاّمه، جلد سيزدهم (چاپ جديد «بحارالانوار» در 110 جلد منتشر شده که جلد هاي 51 و 52 و 53 چاپ جديد، همان جلد 13 چاپ قديم است)

 

کتاب گرانسنگ خود را به «حضرت مهدي (عج)» اختصاص داده است. اکثر قريب به اتّفاق کتب مهدويّت، از اين اثر مهم اقتباس کرده اند.

 


|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : یک شنبه 17 آذر 1392
خدا توفیق دهد به سوی امام(عج) تیر پرتاب نکنیم!

از آیت الله بهجت پرسیده شد؟

امروزه عده ی زیادی از مردم مشتاق آمدن امام زمان(عج) هستند، پس چرا آن حضرت ظهور نمی کنند؟

آیت الله بهجت پاسخ دادند:

امام زمان(عج) هم اگر بیایند با او همان معامله را می کنیم که با آباء طاهرینش کردیم!

آیا می شود امام زمان(عج) چهارصد میلیون یاور داشته باشند و ظهور نکنند!؟

خدا توفیق دهد به سوی امام(عج) تیر پرتاب نکنیم!


|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : یک شنبه 17 آذر 1392
چرا امام زمان(عج) را منتقم امام حسین(ع) می‌نامند؟

امام زمان(عج) عهده دار تمام خون‌هایی است که به ناحق در طول تاریخ ریخته شده است و با ایجاد عدالت و پایان دادن به جریان ظلم سبب می‌شود

انتقام مظلومان جهان را بگیرد. مظلوم‌ترین فردی که در عالم کشته شده است، حضرت سیدالشهدا(ع) است

از این رو امام مهدی(عج) خونخواه و منتقم خون امام حسین(ع) است.

از امام رضا(ع) سؤال کردند آن افرادی که امام حسین(ع) را کشتند. نیستند که از آنها انتقام بگیرند. در قرآن می‌خوانیم نباید گناه دیگری را به گردن فرد دیگری انداخت؛

امام رضا(ع) می‌فرمایند که هرکسی در عصر ظهور راضی باشد به کاری که یزید و یزیدیان با امام حسین(ع) انجام دادند، امام مهدی(عج) از آنها انتقام می‌گیرد. 

امام سجاد(ع) فرمودند: سوگند به خدا که خون امام حسین(ع) از حرکت و جوشش نمی‌ایستد تا اینکه خداوند مهدی(عج) را برانگیزد.

امام زمان(عج) به انتقام خون امام حسین(ع) از منافقان، فاسقان، کافران انتقام می‌گیرد و در روایات این چنین آمده است و لقب منتقم را ائمه اطهار(ع) در روایات به امام زمان(عج) نسبت دادند.

ابوحمزه ثمالی به امام باقر(ع) عرض می‌کند:

ای فرزند پیغمبر آیا شما قائم نیستید؟ حق را به پا نمی دارید؟ پس چرا تنها ولی عصر امام زمان(عج) را قائم می‌خوانند.

امام محمد باقر(ع) می‌فرمایند:

چون جدم امام حسین(ع) کشته شد، فرشتگان صدا به گریه و ناله بلند و عرض کردند پروردگارا! آیا قاتلان بهترین بندگانت و برترین اشرف برگزیدگانت را رها می‌کنید

و خداوند فرمود: ای فرشتگان من ناراحت نباشید، به عزت و جلالم سوگند از آنها انتقام خواهم گرفت. هر چند بعد از گذشت زمان‌ها باشد.

آن لحظه خداوند حجاب را از مقابل دیدگان فرشتگان برداشت و امامان از فرزندان امام حسین(ع) را یکی پس از دیگری به آنها نشان داد،

فرشتگان وقتی دیدند، جریان ولایت و امامت امام حسین(ع) بعد از شهادتشان ادامه دارد شاد شدند،

دیدند یکی از فرزندان امام حسین(ع) ایستاده مشغول نماز است، خداوند فرمود با این قائم یعنی همین شخص ایستاده، از قاتلان امام حسین(ع) انتقام خواهیم گرفت،

این روایت در بحارالانوار، دلایل الامامه و... بسیاری از کتب آمده است، از این رو می‌بینیم در روایات آمده است که امام مهدی(عج) قائم و انتقام‌گیرنده خون حضرت سیدالشهدا(ع) است.


|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : یک شنبه 17 آذر 1392
زندگى شخصى امام عصر (عج) چگونه است ؟

زندگى او همچون زندگى پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلم و امامان معصوم علیهم السلام است

او در دوران حکومتش همچون طاغوتیان و مستکبران زندگى نمى کند و در کاخهاى آسمان خراش نمى نشیند،

لباس و غذا و برخوردش با مردم بسیار ساده است .

حضرت رضا علیه السلام فرمود:

(( و ما لباس القائم (عج ) الا الغلیظ و لا طعامه الا الخشب ؛))

((لباس قائم (عج ) جز پارچه زبر و خشن ، و غذاى او جز غذاى ساده نیست .)) (۱)

او در برخورد با مستضعفان آنچنان است که به فرموده پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلم .

هنگام حکومت مهدى (عج ) نیازمندانى به حضورش مى آیند و درخواست نیازمندیهاى خود مى کنند،

آن حضرت مقدارى که درخواست کنندگان بتوانند حمل کنند بدون شماره به آنها مى دهد. (۲)

آرى این همان روش پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلم و امام على علیه السلام و سایر امامان معصوم علیهم السلام است .

امام على علیه السلام مى فرماید:

((پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلم هنگام غذا خوردن روى زمین مى نشست و با دست خود کفشهایش را مى دوخت و لباسش را وصله مى کرد.)) (۳)

و حضرت على علیه السلام در مورد خودش هنگام حکومت فرمود:

((امام شما با این قدرت و مکنت از دنیا به دو لباس کهنه و عادى ، و از غذا به دو قرض نان اکتفا کرده است .)) (۴)

این عمل انقلابى پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلم و امامان علیهم السلام باید سرمشق همه باشد، چرا که انسان تا خود را از اسارتهاى مادى نرهاند،

نمى تواند خیزش کند و در فضاى معنویت به پرواز در آید، از طرفى مفاسد تجمل پرستى و ولخرجى اسراف و اتراف بر کسى پوشیده نیست ،

بنابراین بیائیم در زندگى به پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلم و آلش علیهم السلام اقتداء کنیم .

همین معنى در حدیثى از امام صادق علیه السلام براى یار و شاگرد با وفایش ‍ مفضل (رحمة اللّه ) بیان شده است ، به مفضل (رحمة اللّه ) فرمود:

کار امام قائم سیاست شب و سیاحت روز و غذاى ساده است همچون زندگى امیرالمؤ منین علیه السلام . (۵)

علامه مجلسى (رحمة اللّه ) گوید: منظور از سیاست شب ، رتق و فتق امور و اتخاذ روشهاى سیاسى در پیشبرد هدفهاى سیاسى و طرح ریزى در این باره است .

و منظور از سیاحت روز، تلاش و حضور در صحنه اجتماع براى مبارزه و جهاد با دشمن و تاءمین نیازهاى مردم و رسیدگى به درد دل آنها است .

و منظور از خوراک ساده هم معلوم است ، خلاصه اینکه روش زندگى اش ‍ همچون روش حضرت على علیه السلام مى باشد. (۶)

البته باید توجه داشت که آن حضرت هنگام قیام و حضور در جبهه جنگ با دشمن ، غرق در اسلحه است ،

زره رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم در تن شمشیر ذوالفقار آن حضرت در دست و کلاهخود آن حضرت را بر سر دارد. (۷)

و از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود:

((تراث رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم به امام قائم (عج ) مى رسد، یکى از یاران پرسید تراث چیست ؟

فرمود: شمشیر، زره ، عمامه ، لباس برد، شلاق و اسب و زین و آلات جنگى رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم است .)) (۸)

 

پی نوشت ها:

 

۱- منتخب الاثر، ص ۳۰۷، اثباة الهداة ، ج ۷، ص ۹۷٫

۲- اثباة الهداة ک ج ۷، ص ۱۹۹٫

۳- نهج البلاغه ، خطبه ۱۵۹٫

۴- نهج البلاغه ، نامه ۴۵٫

۵- بحار، ۵۲، ص ۳۹۵٫

۶- بحار، ج ۵۲، ص ۳۵۹٫

۷- اثباة الهداة ، ج ۷، صفحه ۸۹٫

۸- بحار، ج ۵۲، ص ۲۴۲٫

 

فرآوری و تنظیم مطلب : سایت رهبران شیعه


|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : یک شنبه 17 آذر 1392
وصیت نامه سیدابن طاووس

 

 

 

 

خدا کند که مرا با خدا کنی آقا !

ز قید و بند معاصی رها کنی آقا !

دعای ما به در بسته می خورد ، ای کاش !

خودت برای ظهورت دعا کنی آقا!

 

وصیت نامه سیدابن طاووس

 

اي فرزندم محمد! تو را و برادرت را و هر كس كه اين (نوشته) را بخواند به آشتي و درستي در معامله با خداي عزّوجلّ و رسول او صلي‌الله‌عليه‌و‌آله و حفظ و رعايت فرمان خدا و رسول،كه درباره ظهور مولاي ما مهدي عليه‌السلام بيان فرموده‌ و بشارت داده‌اند سفارش مي‌كنم

وليّ كامل و فقيه عارف، سيد بن‌ طاووس اعلي‌الله‌مقامه‌الشريف، كه از ابدال و شيفتگان امام ‌مهدي سلام‌الله‌عليه بوده و آن قدر به شرف حضور امام نايل آمده است كه لهجه و تُن صداي حضرت را مي‌شناخته است، در وصيت نامه پندآموز خويش نوشته است:

اي فرزندم محمد! تو را و برادرت را و هر كس كه اين (نوشته) را بخواند به آشتي و درستي در معامله با خداي عزّوجلّ و رسول او صلي‌الله‌عليه‌و‌آله و حفظ و رعايت فرمان خدا و رسول، كه درباره ظهور مولاي ما مهدي عليه‌السلام بيان فرموده‌ و بشارت داده‌اند سفارش مي‌كنم. چه، قول و عمل بسياري از مردم با عقيدة آنان مخالف است؛ مثلاً بارها ديده‌ام كه اگر بنده‌اي يا اسبي يا درهم و ديناري از آنان گم شود، سراپا متوجه آن مي‌شوند و براي يافتن آن نهايت كوشش را به عمل مي‌آورند؛ اما نديده‌ام كسي براي تأخير ظهور آن حضرت و عقب افتادن إصلاح اسلام و تقويت ايمان مسلمانان و قطع ريشة كافران و ستمكاران، به اندازة دلبستگي به اين امور ناچيز، دلبسته باشد و به اندازه‌اي كه براي از دست دادن اين اشياء متأثر مي‌گردد، متأثر باشد. ... روزي به مردي كه به ظاهر دلبسته ظهور شريف آن بزرگوار است و به او دعوي وفاداري مي‌كند و از غيبتش سوگوار و اندوهناك است، گفتم اگر آن حضرت عليه السلام به تو بگويد كه من از طريق پدران خود دانسته‌ام كه اگر ظهور كنم به محض اين كه چشم تو به من(صاحب الزمان روحی له الفدا) افتد، در دم جان خواهي سپرد، اما اگر ظهور من تأخير افتد،20 سال ديگر با كمال خوشي با زن و فرزند و اهل و عيال خواهي زيست، آيا چند روزة زندگاني اين جهان فاني را به تأخير ظهور ترجيح نخواهي داد؟

سيد بن ‌طاووس رحمه‌الله خود در مقام پاسخ به اين سؤال‌ها برآمده و  راه حل اصلي مسأله را بيان فرموده است:
به يكي از برادران گفتم اصحاب مهدي عليه‌السلام كساني‌اند كه آن بزرگوار را براي آنچه خدا مي‌خواهد، خواسته‌اند؛ خواه براي دنياي آنان سودمند باشد يا زيانبخش. در هر حال، آنها تابع مشيّت الهي هستند.

نكته اين جاست كه اصحاب مهدي سلام الله‌عليه خود را براي حضرت مي خواهند،  نه اين كه حضرت را براي خود و راه‌اندازي امور دنيويشان بخواهند. اين‌گونه ارادت خالصانه را تنها در ياران ابا‌عبدالله‌الحسين سلام‌الله‌عليه در كربلا مي توان سراغ گرفت؛ چرا كه آنها براي هر گونه فداكاري آماده و پا به ركاب بودند.

حجت السلام والمسلمین دکتر مرتضی اقا تهرانی

 

 


|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : جمعه 15 آذر 1392
درد ودلي با مولا

 

بابى انت و امى یا آل المصطفى انى مؤمن بولایتکم معتقد لامامتکم مقر بخلافتکم 
دیشب به سیل اشک ره خواب مى‏زدم 
نقشى به یاد خط تو بر آب مى‏زدم 
مولاى من
از گذشتگان هر که خبر دار مى‏شد که امت آخرالزمان یگانه امام و راهنماى خود را فراموش مى‏کنند دلش به حالمان سوخت؛ چرا که باورشان نمى‏آمد که مى‏توان بدون خورشید هم زندگى کرد و باورشان نیامد که مگر مى‏شود بدون گرماى محبوب، سرد و یخزده روزگار را گذراند.
حبیب من
قصه پر غصه فراق و جدایى تو را هر اهل دلى که بشنید از درد جانش به خزان نشست .
اهل دل که نه، داستان غیبت تو را بر هر سنگ و گیاه و حیوانى که خواندند پژمرده گشت... 
کبوتران آسمان به حال ما بیچارگان رقت کردند، ماهیان آب ها، مدام عوض ما ظهور تو را طلب کردند 
امّا 
این درد را به کجا برم 
اى حبیب همه جان‏هاى پاک 
اى حبیب هر سنگ و درخت 
من، من که باید مدام به انتظار تو باشم.
من که باید چشمانم همیشه اشک آلود نیامدنت باشد .
من که باید بغض بزرگى همواره راه نفسم را بگیرد .
آسوده و بى‏خیال 
به دور از تو به خود مشغول شدم 
آرى همه ما به خود مشغول شدیم 
رفتیم به نماز ایستادیم و نفهمیدیم که او شرط نماز؛ 
یعنى قبله ما 
در کجا مانده است .
نفهمیدیم که او در کجا تنها مانده است .
نفهمیدیم که نماز بدون امام عشق معنا ندارد.
نفهمیدیم نماز بدون تکبیر پیشواى محبت نماز نیست و از این رو همه نمازهایمان رنگ عادت به خود گرفت .
آرى رفتیم به طواف حرم و نفهمیدیم که خورشید و ماه و ستاره، همه مخلوقات طواف وجود او مى‏کنند به پرده کعبه چنگ زدیم و هیچ نفهمیدیم که پرده کعبه حرمت لباس او را نیز ندارد. نفهمیدیم که این همه حاجیان راه صفا گم کرده‏اند .
و اینک که این همه را مى‏نگرى 
گریه‏اى غریب بر دلت سنگینى مى‏کند .
چه مدت‏ها که در هنگام اشک او ما بى‏خبر بوده‏ایم !
چه ساعت‏ها که در هنگام حزن او ما بى‏خیال بوده‏ایم.
مولاى من
آنقدر روزها و شب‏ها آمد که ما به خود نیامدیم و نپرسیدیم چرا تو در صحراها خیمه نشین شده‏اى. چرا که دور از مردمان زندگى مى‏کنى ؟
ما به خود نیامدیم و تو هر روز امیدوارى که ما به سویت برگردیم .
تو هر روز چشم انتظارى که ما براى نیکبختى خودمان ،
براى سعادت خودمان به سوى تو برگردیم .
مولاى من
اى خسته سال‏هاى طولانى غیبت ،
اى رنجور نامردمى ما ،
اینک ما ،
در دل تار شب ،
در خلوت بى‏کسى روز ،
آرام بر مى‏خیزم ،
دو رکعتى نماز حاجت مى‏خوانم که مرا ببخشى .
دو رکعتى نماز نیاز مى‏خوانم که بدى‏ها و غفلت هایم را نادیده بگیرى ،
و تو چقدر مهربان 
همه گذشته‏هایم را ، همه بدى‏هایم را ، مى‏بخشى ، نادیده مى‏گیرى 
مهربان و پر نور.
مرا مى‏پذیرى . آرى صداى شکستن دلم را اول از همه تو شنیده‏اى.
دل نگران من قبل از همه تو بوده‏اى
مهربان و پر نور ، مرا مى‏پذیرى ، و نواى گرم و صمیمى‏ات در بند بند وجودم شنیده مى‏شود که مى‏فرمایى
خدایا خداوندا! از درگاهت مى‏خواهم که از ثواب‏هاى من مهدى بردار و در نامه اعمال شیعیانى قرار ده که اینک دل شکسته و خجلت زده برگشته‏اند?
اللهم احى به القلوب المیته 

سعید بیان الحق


|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : جمعه 15 آذر 1392
درس(١٣٨) امام شناسي/سيماي حكومت جهاني مهدي(عج)

 

سيماي حكومت جهاني حضرت :

1- پاكسازي كره زمين از ستم و ستمكاران

2- احياء دوباره اسلام و جهاني شمودن آن

3- ابزار هدايت مردم توسط حضرت

شكست دادن پي در پي حضرت –(ستايش غرب و مردم)

اطاعت مسيح – (تبعت غرب)

تحول عظيم اقتصادي و رفاحي –( تاثير برغرب)

4- بدست آوردن گنج هاي زمين و تقسيم بين مردم

5- فراواني نعمت و آبادي زمين

6- دگرگوني علوم طبيعي و وسايل زندگي

7- راه يافتن امام به آسمانهاي هفت گانه(حتي مردم)

8- راه يافتن به بهشت و جهنم

 

خصوصيات قيام حضرت:

1-قيام با شمشير

2-عيسي(ع)ظاهر شده به ايشان اقتدا كند

3-قبل از ظهور : بدعت،ظلم،گناه،زنا،ربا،رشوه،ترك امر به معروف،زن در كار مرد،آواز مطلوب،طلاق زياد مي شود

4-بعد از ظهور : زمين ها آباد ميشود و عقل ها كامل مي شود

5-نفس زكيه ويماني كشته شوند-دجال و سفياني خروج كنند

6-قبل از ظهور جنگهاي بزرگي رخ مي دهد كه انسانهاي زيادي مي ميرند


|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : جمعه 15 آذر 1392
**فرشتگان حاضر در جنگ بدر**

 

فرشتگان حاضر در جنگ بدر

رواياتي چند، از ياري شدن حضرت مهدي عليه السلام توسط فرشتگان حاضر در جنگ بدر حکايت دارد.

امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «هنگامي که قائم قيام کند، فرشتگان روز بدر (آنهايي که در جنگ بدر به ياري پيامبر آمدند)، فرود مي آيند و آنان پنج هزارند».


|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : جمعه 15 آذر 1392
درخواب لااقل بده اين افتخار را

 

تسکین بده قرار دل بی قرار را 
با ندبه تازه کن غم دوری یار را 
 
اَینَ السَبیل ؟ اَشرِق الیَّ بنورکَ..
تا در میان راه بیابم دیار را 
 
تنها نشسته ، خسته ، پریشان و ناامید ، 
چشمم به راه ، تا که ببینم سوار را
کودکان کار
یک عمر خوانده ام "اَرِنِی الطَلعَهَ الرَشید... " 
در خواب لااقل بده این افتخار را 
 
انت الرسول ، اَنتَ اَمیر اِنـَّکَ الغَدیر .. 
برگرد از حرا و بکش ذوالفقار را 
 
کَم اَستَغیث "اینَ ؟ مَتی ؟ لَیتَ ... " سَیّدی !
پایان بده جدایی چشم انتظار را
آنقدر جمعه های نبود تو بوده است
زیر سوال برده حساب و شمار را
**
ای گل بگو که فصل شکوفایی ات کجاست ؟ 
گم کرده ام میان زمستان بهار را



برگرفته از سایت دل تنگ امام زمان (عج)


|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 11 آذر 1392
خشك سالي است نماز بخوانيم!!!

 

اگر چند سال باران نبارد و خشکسالی مزارع و کشتزارها و دام ما را تهیدید کند حاضریم
سرو پا برهنه به بیابان رویم و با دل شکستگی نماز استسقاء( نماز باران) بخوانیم
هرچند با اندک احتمالی به آمدن باران ...

آیا شایسته نیست دوازده قرن غیبت که خشکسالی معنوی و قحطی دیانت را به
 دنبال داشته و سعادت دنیا و آخرت ما را تهدید کرده و دین نگه داشتن را همچون
گرفتن  آتش در کف دست مشکل ساخته است ؛ ما را برای نماز جهت طلب ظهور و 
تعجیل فرج به دشت ها و صحراها بکشاند ؟؟؟


این کاری بود که بنی اسرائیل کردند و جواب گرفتند.پیر و جوان و زن و بچه به بیابان 
رفتند و یک پارچه خلاصی خود را از ستم فرعونیان طلب کردند و خداوند متعال نیز 
صد و هفتاد سال از باقی مانده ی عذاب آن ها را بخشید.

آری برای امور شخصی یا دنیوی _ اگر چه احتمال اجابت ضعیف باشد دست به دعا می شویم 
اما برای رسیدن به وقت ظهور و تسریع امر فرج_ با آن همه سفارش ها که ائمه معصومین 
(علیهم السلام) راجع به تاثیر دعا در جلو افتادن زمان ظهور به ما کرده اند _ کمتر دعا می کنیم!

منبع: دل نگاری های یک دل نگران


|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 11 آذر 1392
دجال

 

امیرالمومنین علی(ع) فرمودند: دجال (صائد بن الصید) می باشد از اصفهان و از دهی که بیهودیه نام دارد خروج می کند (بحارالانوار ج13 / ص482).

دجال خطرناک ترین دشمن اسلام است و تاریخ ادیان تا کنون چنین دشمنی به خود ندیده است.
دجال ازنظر لغوی به معنای دروغگو، حیلت باز و مکرورز می باشد.
طبق روایات دجال در غروب همان روزی که صیحه آسمانی جبرئیل بلند می شود و می گوید حق با علی و اولاد علی است با صدای بلند فریاد می زند بطوریکه همه جن و انس صدای او را می شنوند و می گوید، ای دوستان من به سوی من آیید که من همان کسی هستم که شما را خلق کردم منم آن پروردگار شما و بر همه امور قادر و توانا هستم و همین امر باعث می شود گروهی در شک و تردید گرفتار شوند (بحارالانوار ج13 / ص483).
گفته شده اکثر پیروان دجال از طایفه یهود و زنان و اعراب تشکیل می شود (بحارالانوار ج13 / ص485).
شیعه معتقد است که دجال یک شخصیت حقیقی و یهودی می باشد که پیروان او ناصبی هستند.
اهل سنت می گوید دجال آمده است و اکنون در مصر زندگی می کند و اسمش (عبدا...ابن ساعد) می باشد.
در بحارالانوار آمده که در شهر شام بالای تلی بنام تل افیق در حالی  که سه ساعت از روز جمعه گذشته دجال به دست کسی که مسیح بن مریم پشت سرش نماز می گذارد کشته می شود و در روایتی دیگر این است که دجال در کوه دخان به دست حضرت عیسی(ع) کشته می شود (بحارالانوار ج13 / ص481،482).

برخی مفسرین بر این عقیده اند که دجال یک شخصیت معین نبوده بلکه یک جریان فرهنگی- اقتصادی- سیاسی ضد توحید و دین می باشد که تمدن غرب بابدست آوردن فن آوری صنعتی و پیشرفت در زمینه های فیزیک فضایی و بیوشیمی و شاخه های دیگر علم، اذهان سطحی نگر وساده اندیش بشر را مسحور و مرعوب خود ساخته و بر شدت آن می افزاید.
غرب با استفاده از رسانه ها و شبکه های عظیم (صوتی - تصویری - مطبوعاتی) شروع به ترویج فساد با پخش موسیقی های شیطانی از شیطان پرستهایی که اکنون درآمریکا و دیگر نقاط جهان زندگی می کنند و با نشان دادن این موضوع که مسلمانان انسانهایی هستند که عاشق خونریزی و تروریسم هستند و غیره خود را منجی و نجات دهنده بشر معرفی می کنند و با تزریق اینگونه افکار به تمامی جوامع بشری ظهور دجال را اثبات کرده اند.

اما در مورد زمان خروج دجال، علی(ع) فرموده اند: دجال زمانی خروج می کند که اتفاقات زیر رخ دهد (بحارالانوار ج52/ ص193).
مردم نماز را ترک کنند. امانتها ضایع می گردد. دروغ گفتن حلال می گردد. ربا یکی از کارهای عادی و معمولی مردم می گردد. رشوه خواری. ساختن ساختمانهای محکم. فروختن دین به دنیا. کم عقلان برسرکار می آیند. زنان در کارهای سیاسی اجتماعی مورد مشورت قرار می گیرند. قطع صله ارحام می کنند و ازخویشاوندان فاصله می گیرند. درکارهای زندگی ازهوی و هوس پیروی می کنند. در کشتار و خونریزی بی باک و جسور می گردند. بردباری و حلم را به حساب ضعف و ناتوانی می گذارند. ظلم و زورگویی را مایه فخرخود قرار می دهند. حاکمان آن زمان فاسقان و گنهکاران اند. وزیران دولتها از ستمکارانند. خیانتکاران زیاد می شوند. قاریان قرآن افراد فاسق اند. شهادت دادن به زور صورت می گیرد. گناه علنی شده و حیا ازمیان مردم برداشته می شود. بهتان زدن درمیان مردم رایج می گردد. سرکشی و طغیان علنی می گردد. قرآن را با چاپهای زرین و جلدهای زرکوب در اختیار مردم قرار می دهند. نسبت به مسجد فقط به زیبایی آن می اندیشند و به آن می پردازند. مناره های مساجد را مرتفع می کنند. کافران، انسانهای دور از خدا و افراد شرور در جامعه محترم می شوند. مردم در راه باطل کوشش می کنند. مردم در پی هواهای نفسانی به دنبال راه های تازه می گردند. پیمان شکنی رایج می گردد. زنان همراه مردان از روی حرص و طمع در تجارت شرکت می کنند. صدای افراد فاسق مورد قبول مردم واقع می گردد. اراذل قوم برآن گروه رئیس می گردند. مردم از افراد شرور و بدکاران می ترسند. دروغگویان پیوسته در مجامع مورد تائید قرار می گیرند. خیانتکاران بعنوان امین مردم قرار می گیرند. هنرپیشه های آوازه خوان تربیت می شوند. مردم گذشتگان خود را مورد لعنت قرار می دهند. زنها بر زینها سوار می شوند. مردان به زنان و زنان به مردان شباهت می رسانند. بدون آنکه از شخصی شهادت بخواهند شهادت می دهد. احکام و علوم دین را تنها برای دنیا می آموزند.

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 11 آذر 1392
حديث ثقلين واثبات غيبت امام عصر

 

« حديث ثقلين » از ادلّه ى اثبات غيبت امام زمان ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف ـ است، زيرا در آن حديث مى فرمايد:
« إِنَّهُما لَنْ يَفْتَرِقا. » اصل حديث به اين صورت از رسول اكرمـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ نقل شده است:

«إِنّى تارِكٌ فيكُمُ الثِّقْلَين، أَحَدُهُما أَكْبَرُ مِنَ الآخَرِ: كِتابَ اللّه حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّماءِ إِلَى الاْءَرْضِ؛ وَ عِتْرَتى أَهْلَ بَيْتى. وَ إِنَّهُما لَنْ يَفْتَرِقا حَتّى يَرِدا عَلَىَّ الْحَوْضَ.»؛ (من دو چيز سنگين و گرانبها در ميان شما [به يادگار مى گذارم [كه يكى از ديگر بزرگتر است: يكى كتاب خدا، كه ريسمانى است كه از آسمان به سوى زمين كشيده شده است؛ و ديگرى: بستگان و خاندانم. اين دو هرگز از هم جدا نخواهند شد، تا اين كه در [كنار] حوض [كوثر] بر من وارد شوند.) (1)قرآن و عترت از هم جدا نمى شوند.
يعنى چه حاضر باشند يا غايب. اگر كسى اين حديث را تحقيق و معناى آن را تحصيل كند، مسأله ى غيبت خيلى براى او واضح خواهد بود؛ زيرا در غير اين صورت، « لَزِمَ الْإِنْفِكاكُ بَيْنَ الْقُرْآنِ وَ الْعِتْرَةِ. »؛ (لازمه ى آن جدايى بين قرآن و عترت خواهد بود.)

 

 

 

1.مسند احمد، ج 3، ص 14. نيز ر.ك: مسند احمد، ج 3 ،27 و 59؛ مجمع الزوائد هيثمى، ج 9، ص 163؛ مسند ابن جعد، ص 397، منتخب مسند عبد بن حميد، ص 108؛ خصايص نسايى، ص 93؛ مسند ابى يعلى، ج 2، ص 297 و 376؛ معجم صغير طبرانى، ج 1، ص 131 و...


|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 11 آذر 1392
حجت خدا باطن دين

 

دین از دو دیدگاه قابل بررسی است.دیدگاه نخست مربوط به باطن، حقیقت و اصل و اساس دین است.

در این دیدگاه دین همان وجود مقدس حجت خدا بر روی زمین و در زمان ما وجود مبارک حضرت امام زمان(عج الله تعالی فرجه شریف) است.در روایات شواهدی بر این امر وجود دارد که به بررسی آنها می¬¬پردازیم: 

۱)امام محمد باقر علیه السلام فرمودند: ما اهل بیت ریشه های دین هستیم.(بصائر الدرجات:ص۸۲،ح۱۰) 

۲) امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: ایشان( اهل بیت علیهم السلام) اساس دین هستند.( نهج البلاغه،ج۱،ص۳۰) 

در نتیجه دین ما مسلمانان در زمان حاضر، وجود مبارک حضرت حجت بن الحسن العسکری سلام الله علیه است.

یعنی حقیقت، اصل و باطن دین ایشان هستند.اصل امور دینی و اعتقادی همچون توحید، نبوت، امامت،معاد، نماز، روزه، زکات،حج و... همان وجود مبارک امام زمان علیه السلام است. در حدیثی امام صادق علیه السلام فرمودند:

ماییم نماز در کتاب خدا،و ماییم زکات، و ماییم روزه، و ماییم حج، و ماییم ماه حرام، و ماییم سرزمین حرام،و ماییم کعبه الهی و قبله پروردگار.( تأویل الآیات،ج۱،ص۱۹،ح۲)

 دیدگاه دوم درباره دین مربوط است به ظواهر دینی مثل عقاید، احکام و دیگر مسائل دینی.دینی بودن یک مسئله را امام زمان علیه السلام تعیین می کند، بدین معنا که هرآنچه را ایشان به عنوان یک امر دینی معرفی نموده یا تایید نموده باشند می توانیم به عنوان دین برای خود بپذیریم.

به عبارت دیگر میزان در دینی بودن ظواهر دین کسی نیست جز امام عصر حضرت حجت بن الحسن عسکری علیه السلام که حقیقت دین و اصل و اساس آن می باشند.

بنابراین عبادی بودن یک عبادت همچون نماز زمانی است که از آم حضرت اخذ شده و مورد قبول ایشان باشد.

احکام، مسائل و امور دینی قبل از اینکه دینی شوند و اطلاق دینی بودن بر آنها صحیح باشد، هیچ فرقی با سایر امور ندارند و همان طور که گفته شد دینی بودن یک مسئله را امام زمان علیه السلام مشخص خواهند نمود و پیروی از نفس و تفسیر به رای کردن قرآن در این زمینه بشدت نهی شده است.

امام صادق علیه السلام در مورد گفتار خداوند متعال :«چه کسی گمراه تر است از آنکه تبعیت از هوای نفس خویش می نماید و توجهی به هدایتگر الهی ندارد» می فرمایند:

« مراد از این آیه کسی است که دین خدا را بدون هدایت از یکی از امامان هدایتگر، از رای و نظر خود بگیرد.»(بصائر الدرجات،ص۳۳،ح۱) 

میزان در توحید، نبوت، امامت و مسائل مربوط به آنها امام زمان علیه السلام می باشند، بنابراین خدایی که آن حضرت به ما معرفی نموده خدای حقیقی است و نه خدایی که دیگر مکاتب برای خود تراشیده اند.

پیامبری که آن حضرت به ما معرفی می نماید پیامبر ما است نه آن پیامبری که معرفی آن از جانب کسانی صورت گرفته است که با انسان عادی نه تنها هیچ فرقی نداشته بلکه در امور معنوی بسیار پایین تر از انسان عادی است.

حجت و خلیفه خدا بعد از پیامبر آن کسی است که امروز خلف صالح او، وصی و جانشین خدا روی زمین است، یار و یاور پیامبر اکرم ، صاحب غدیر خم کسی که بیش از ۳۰۰ آیه از قرآن در وصف ایشان نازل شده است.

معادحقیقی نیز همان معادی است که امام زمان برای ما کیفیت و کمیت آن را بیان می نمایند و نه کسان دیگر که هیچ ارتباطی با امور وحیانی نداشته و ندارند.

 امامان معصوم علیهم السلام در کل و در عصر ما امام زمان علیه السلام عالم به کتاب خدا_ که همه چیز در آن است_ می باشند.امام صادق علیه السلام فرمودند: من فرزند رسول خدا هستم .

از کتاب خدا آگاهم، در این کتاب آنچه از ابتدای خلقت تا روز قیامت می باشد آمده است و در آن اخبار آسمان ها و زمین و بهشت و جهنم و گذشته و آینده نیز آمده است.

و من بر تمامی این امور به گونه ای آگاه و مطلع هستم که ویا بر کف دست خویش می نگرم.آری! بدرستی که خداوند متعال می فرماید:

« در قرآن بیان هر چیز آمده است.»( بصائر الدرجات،ص۲۱۷،ح۲)

منبع:آفتاب


گرد آوری: گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان

http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html

 

|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 11 آذر 1392
 **تاریخچه ی مسجد مقدس جمکران **

 

 
*هو العلی الاعلی*
 
 **تاریخچه ی مسجد مقدس جمکران **
 
 شیخ حسن بن مثله جمکرانی گوید :
 
 من شب سه شنبه هفدهم ماه مبارک رمضان سال ٣٩٣هجری قمری در خانه خود خوابیده بودم 
 
که ناگاه جماعتی از مردم به در خانه ی من آمدند و مرا از خواب بیدار کردند و گفتند برخیز و 
 
طلب امام مهدی (عج) را اجابت کن که تو را می خواند .آنها مرا به محلی که اکنون مسجد است 
 
آوردند .وقتی که خوب نگاه کردم تختی دیدم که فرشی نیکو بر آن گسترده شده و جوانی سی 
 
ساله بر آن تخت تکیه بر بالش کرده و پیری هم پیش او نشسته است ...آن پیر حضرت خضر(ع) 
 
بود .پس آن پیر مرا بنشاند .
 
حضرت مهدی (عج) مرا به نام خود خواند و فرمود :
 
 برو به حسن مسلم که در این زمین کشاورزی می کرد بگواین زمین شریفی است و حق تعالی 
 
آن را از زمین های دیگر برگزیده است و دیگر نباید در آن کشاورزی کنند .
 
حسن بن مثله عرض کرد :
 
ای مولا و سرورم لازم است که من دلیل و نشانه ای داشته باشم تا مردم حرفم را قبول کنند 
 
.حضرت فرمود :
 
تو برو و آن رسالت را انجام بده ...ما خودمان نشانه هایی برای آن قرار میدهیم .
 
پیش سید ابولحسن برو و به او بگو حسن مثلم را احضار کند و سود چند ساله را که از زمین به 
 
دست آورده است وصول کند و با آن پول ... مسجد را بنا کنند .  
 
 ....حسن بن مثله می گوید :
 
چون مقداری راه رفتم  دوباره مرا بازخواند و فرمودند :
 
بزی در گله جعفر  کاشانی است .آن را خریداری کن و بدین وضع بیاور آن را بکش و بربیماران 
 
انفاق کن ...هر مریضی که از گوشت آن بخورد حق تعالی او را شفا دهد .
 
 وی گوید سپس به خانه بازگشتم و تمام شب  را در این اندیشه بودم تا اینکه نماز صبح خوانده 
 
به سراغ علی منذر رفتم و ماجرای شب گذشته را برای او نقل کردم و با او به همان موضع شب 
 
گذشته رفتم .
 
وقتی که رسیدیم زنجیرهایی را دیدیم که طبق فرموده ی امام (ع) حدود بنای مسجد را نشان 
 
می داد .سپس به قم نزد سید ابولحسن رضا رفتیم و چون به خانه او رسیدیم خادمان او گفتند 
 
که او بعد از سحر در انتظار شماست و تو از جمکران هستی .  به او گفتم آری .پس درون خانه 
 
رفتم ...سید مرا گرامی داشت و بسیار احترام نمود و به من گفت :ای حسن بن مثله در خواب 
 
بودم که شخصی خطاب به من فرمود :
 
حسن بن مثله نامی . از جمکران پیش تو می آید هرچه گوید تصدیق کن و به سخنش اعتماد کن 
 
که سخن او سخن ماست .
 
از هنگام بیدار شدن تا این ساعت منتظر تو بودم .حسن ماجرای شب گذشته را تعریف نمود .
 
سید بلافاصله فرمود تا اسب ها را زین نهادند و برون آورده و سوار شدند . وقتی به نزدیک 
 
روستای جمکران رسیدند .گله جعفر کاشانی رادیدند.حسن بن مثله به میان گله رفت و آن بز که 
 
از پس همه ی گوسفندان می آمد
 
پیش حسن دوید .جعفر سوگند یاد کرد که این بز در گله ی من نبوده و تا کنون آن را ندیده بودم 
 
 به هر حال آن بز را به مسجد آورده و ذبح نمودند و چون بیماری ازگوشت آن میخورد با عنایت 
 
خداوند تبارک و تعالی و الطاف حضرت بقیه الله (عج) شفا می یافت .
 
حسن بن مثله را احضار کرده و منافع زمین را از او گرفتند و مسجد جمکران را با چوب و 
 
دیوار پوشانیدند .سید زنجیرها و میخ ها را با خود به قم برد و در خانه اش گذاشت .هر بیمار
 
 و دردمندی که خود را بدان زنجیرهامی مالید
 
.خداوند تعالی وی را شفای عاجل عنایت  می فرمود .ولی پس از فوت سید ابولحسن آن 
 
زنجیرها پنهان گشته و دیگر کسی آنها را ندید .
 
مسجد شریف جمکران یا (صاحب الزمان ) در شش کیلومتری شهر مقدس قم واقع شده و 
 
همواره پذیرای مشتاقان و شیفتگان حضرتش از نقاط مختلف ایران و جهان می باشد .
 
 
                   *****اللهم عجل لولیک الفرج ******
التماس دعای فرج
 

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 11 آذر 1392
اوهمچوشهاب فروزاني خواهد آمد

 

(هر جا باشید٬ خداوند همه شما را حاضر می کند )

 

امام صادق علیه السلام : به یکی از یاران مخصوص به نام مفضل فرمودند:

هنگامی که امام قائم علیه السلام از سوی خداوند اجازه خروج وظهور بگیرد٬ خدا را به اسم اکبر در لغت عبرانی بخواند و313 نفر از اصحابش که از افراد نخستین در مورد قبول ولایت امام هستند٬ مانندپاره های ابر پاییزی به سوی او می شتابند٬ جمعی شبانگاه از بستر خود ناپدید شوند وصبح گاه در مکه باشند وجمعی در روز دیده شوند که بر روی ابر حرکت می کنند .

پس فرمود :این آیه  (هر کجا باشید خداوند همه را حاضر می کند)

در باره آنها نازل شده است .

 

  او همچون شهاب فروزانی خواهد آمد ...

 

                                                  او می آید

 

اللهم عجل فرج مولانا صاحب الزمان علیه السلام

 

                                      بار خدایا فرج مولای ما صاحب الزمان رازودتربرسان .

 

 

 

                همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی

 

                                چه زیان تورا که من هم برسم به آرزویی

 

رسول خدا (ص) :

اهل زمین وآسمان در نبود اوغمگینند٬ چه بسیار مردان وزنان مومنی که درنبود اودر اندوه وافسوس وسر گردانی به سر می برن


|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 11 آذر 1392
رابطه ظهور و شيوع فساد

 

رابطه ظهور و شیوع فساد

با توجه به اين كه امام زمان ظهور نمی ­کند مگر اين كه جهان پر از ظلم شود، آيا اين روايت با دعوت انسان­ ها به آماده­ سازی شرايط فرج، منافات ندارد؟ اگر جهان بايد پر از ظلم شود تا ظهور كند، پس آماده ­سازی شرايط چه معنا دارد؟

 

برخی بر این باورند كه بين فراوانی ظلم و ستم با ظهور امام زمان، رابطه­ای تمام وجود دارد، به گونه ای كه ظهور، زمانی است كه ظلم و ستم فراگير شده باشد. پس هر چه ظلم بيش­ تر شود، ظهور نزديك­ تر می­ گردد و لذا حق ­طلبی و اصلاح، امری بر خلاف ظهور، و جريانی مخالف فرج امام زمان ،عليه السلام،‌ است، در حالي كه فراوانی ظلم و ستم، نه يكي از علايم ظهور است ( با توجه به روايات علايم ظهور)‌ و نه يكي از شرايط آن ( با توجه به بحث شرايط ظهور).‌ نهايت حرفی كه می توان زد، اين است که ظهور امام زمان ،عليه السلام، ‌با فراگيری ظلم و ستم، مقارن است. بنابراين، شرط قرار دادن ظلم براي ظهور، امر صحيحی نيست.

براي درك كامل مطلب، توجه به چند نكته لازم است:‌

الف) اين كه بين سرنوشت انسان­ ها و اعمال اختياری آنان رابطه است، جاي هيچ ترديدي نيست. هم آدمي وجود اين رابطه را در زندگي خود مشاهده مي ­كند و هم در قرآن كريم بر اين مطلب تاكيد شده است. قرآن، هم آينده هر شخص را در دست خودش مي­ داند - «و اَن ليس للانسان الاّ ما سعي» (نجم: 39) - ‌و هم سرنوشت جامعه را با خواست و عملكرد مردم پيوند زده است - «ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بأنفسهم» (رعد: 11) – يعني، تعيين سرنوشت جامعه، به خوبي يا بدي، در دست مردمان آن جامعه است. اسلام، از انسان مي خواهد كه درباره مسائل اجتماعي ساكت نباشد و در برابر ظلم و ستم تا برقراري عدالت بايستد و حتّي در اين راه، به پيكار و مبارزه برخيزد: «اذِنَ لِلَّذينَ يُقتَلُون بِاَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ اِنَّ اللهَ عَلي نَصْرِهمْ لَقَدِيرٌ ، الَّذينَ اُخْرِجُوا مِن دِيارِهِمْ بِغْيرِ حَقّ اِلاّ اَنْ يَقُولُوا ربُّنَا الله      » (حج: 39-40) و كوتاهي در اين زمينه را نمي پذيرد و مؤاخذه مي ­كند: «وَ ما لَكُمْ لا تُقتلُونَ في سبيل الله»  (نساء: 75).

بر همين اساس، امر به معروف و نهي از منكر، از واجبات دين شمرده شده است و خداوند به اجراي اين دو فريضه بزرگ، امر كرده است: «و لتكن منكم امة‌ يدعون الي الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر» (آل عمران: 104).

ب) به طور كلي، هيچ­گاه يك آموزه دين نمي ­تواند نافي و برخلاف ساير آموزه ­هاي دين باشد و الا اين، خود، نشانه باطل­بودن آن دين است. لذا يكي از ويژگي ­هاي قرآن، عدم اختلاف در آن است.

از اين رو، معنا ندارد كه خداوند در آيات متعدد، مردم را امر به توبه و ترك گناه بكند و در جايي ديگر براي تحقّق وعده خدا (ظهور حق و حجت خدا) امر به گناه شود! در دين كه امر به توحيد و يكتاپرستي شده، است، معنا ندارد كه بخشي از دين، شرك را تأييد كند و بپذيرد!

ج) پر شدن زمين از ظلم و ستم، هرگز به معناي آن نيست كه همه افراد بايد اهل ظلم و فساد باشند و همه اعمال و كردارشان بر اساس ظلم و ستم بر يكديگر و افساد جامعه باشد. بلكه ممكن است عده ­اي ظلم كنند و ظلم آنان، نقاط فراواني از زمين را بگيرد و در همه جا گسترده شود. آيا براي آن كه يك اتاق مملو از دود سيگار شود، بايد همه افرادِ داخل اتاق سيگار بكشند؟ علاوه بر این که فراگيري ظلم، امري نسبي و كنايي است و مراد از آن، شيوع ظلم است، به گونه ­اي كه جريان عدالت به چشم نمي­ آيد، نه اين كه هيچ عدالتي نباشد.

د) در اين كه قيام حضرت، بدون يار و ياور تحقق ­پذير نيست، نبايد ترديد كرد. آيات و روايات نيز به وجود ياوران اشاره دارد. ياري­ كردن، يعني حركت برای اجرای برنامه ­ها و اهداف انقلاب و تبليغات آن­ ها ميان مردم. یاوران، مردم را با انقلاب آشنا و همراه مي­ كنند و در حين انقلاب، انواع فداكاري ­ها را انجام مي ­دهند و بعد از انقلاب، از هيچ تلاشي فروگذاري نمي ­كنند. چنين افرادي وقتي مي ­توانند موفق باشند كه خود را همرنگ انقلاب و رهبر كرده باشند تا مردم جلوه ­هاي انقلاب را در رفتار آنان ببينند و بپذيرند. آيا حركت در مسير گناه و ظلم، مردم را به طرف امام زمان ،عليه السلام، سوق مي­ دهد؟ بر همين اساس، خداوند، بر ايمان و عمل صالح تكيه دارد: «ما، در زبور، بعد از ذكر نوشتيم كه زمين را بندگان صالح ارث مي برند.» (انبيا: 105) و در جاي ديگر مي­ گويد: «وعده داده است خدا به كساني از شما كه ايمان آورده­اند و عمل صالح انجام داده­ اند، اين كه خلافت زمين را به آنان واگذارد    » (نور: 55). شرط تحقّق انقلاب مهدي ،عليه السلام، اين است كه ايمان و عمل صالح در پرونده افراد باشد تا انقلاب رخ دهد.

پيامبر فرمود: «كونوا دعاة‌ الناس بغير ألسنتكم؛ دعوت كننده مردم باشيد به غير زبانتان.». امام صادق ،عليه السلام، فرمود: « زينت براي ما باشيد نه مايه آبروريزي». آيا گناه و ظلم، دعوت به مهدي است و مايه زينت و افتخار ائمه (ع)؟

هـ) وظيفه انسان، حركت به طرف كمال و كسب آن از طريق عبوديت و بندگي است. عبوديت و بندگي نيز جز در پرتو عمل به تكاليف الهي كه وظايف فردي و اجتماعي انسان را در بردارد، امكان پذير نيست. خداوند در سوره‌ عصر مي ­فرمايد: «بسم الله الرحمان الرحيم. و العصر     ؛ تنها كساني كه، ايمان بياورند و عمل صالح انجام دهند و همدیگر را سفارش به حق و راستي بكنند از خسران و ضرر به دورند.». خداوند، از انسان مي­ خواهد در گناه نماند و به سوي او رجوع كند: «يا ايها الذين امنوا توبوا الي الله توبة نصوحاً؛ اي كساني كه ايمان آورديد! توبه كنيد، همگي، توبه ­اي خالص.» (تحريم: 8).

كوتاه سخن آن كه‌ خداوند انسان را در تعيين سرنوشت خود و جامعه، داراي تأثير مي ­داند و از او مي ­خواهد برای اصلاح گام بردارد و خسته نشود و در چنين نگرشی، وعده ظهور را مطرح مي ­كند. بنابراين انتظار منجي، به معناي صحيح آن، نه سكوت و تن دادن به ظلم است و نه كمك به فراگير شدن ظلم، بلكه بايد خواستار ظهور باشد و در اين راه، تمام تلاش خود را به كار گيرد و اگر در اين مسير، نياز به تشكيلات و حكومتي است كه حركت براي زمينه­ سازي را سامان دهد، براي تشكيل آن اقدام كند. طبيعي است كه ظالمان و مفسدان نيز بيكار نخواهند نشست و به مقابله بر مي­ خيزند. لذا جبهه ظلم، در نهايت درجه ظلم حركت مي ­كند و جبهه حق به اوج تلاش مي ­رسد و در اين زمان است كه خداوند، به مدد انسان ­هاي حق­طلب می ­آید و با ظهور مهدي عزيز ،عجل الله تعالي فرجه، ‌كار ظالمان را يك­ سره مي­ كند.

 

منبع:سايت مهدي يوسفيان

 

|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : یک شنبه 3 آذر 1392
انواع دوستي با امام عصر

 

مقدمه:

 از نظر روانشناسي، برقراري ارتباط و دوستي به دو صورت است: 1. مقطعي و كوتاه، 2. هميشه اي و دائمي؛

 

1.ارتباط مقطعي و كوتاه: 
اين نوع ارتباط و دوستي، مبتني بر احساسات آني به وجود مي آيد و اگر دوام نيابد پس از مدت كوتاهي به فراموشي منتهي مي شود. اين دوستي مقطعي، زودگذر، زوال پذير و مبتني بر گرايش احساسي است.
 

2.ارتباط دائمي و هميشه اي:
اين نوع دوستي مبتني بر عقل و آگاهي، به خصوصيات واقعي طرف مقابل است و لذا ارتباط و علاقه دائمي بر اساس آگاهي ايجاد مي شود. اين آگاهي سبب دوام دوستي مي گردد و آن را زوال ناپذير مي سازد. ارزش نوع دوستي آن است كه باعث تأثير در خود فرد و طرف مقابل مي شود.

 

برقراري ارتباط با امام زمان(عليه السلام):
اين ارتباط نيز به دو گونه مي تواند صورت گيرد: الف. مقطعي و زود گذر ب. دائمي و پايدار؛
الف. دوستي مقطعي و كوتاه با امام زمان(عليه السلام): از راه هاي زير امكان پذير است:
1.توجه و ابراز علاقه در جشن هاي ساليانه نيمه شعبان روز ولادت با سعادت آن حضرت؛
2.خواندن دعاي ندبه، زيارت آل يس، دعاي عهد، دعاي فرج، نماز امام زمان(ليه السلام)؛
3.رفتن به مسجد جمكران، مسجد سهله در كوفه و دعا براي فرج آن حضرت؛
4.استمداد، توسل و توجه به حضرت مهدي(عليه السلام) براي رفع مشكلات.
ب. دوستي و ارتباط دائمي و پايدار با امام زمان(عليه السلام): از راه هاي زير امكان پذير است:
1.ايجاد علاقه و دوستي واقعي و قلبي(يعقوب وار): قرآن كريم در داستان حضرت يوسف(عليه السلام) ما را اين گونه راهنمايي كرده است: يعقوب به فرزندان خود فرمود: اي فرزندان من! برگرديد به مصر و به دنبال يوسف و برادرش بگرديد. (يا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخِيهِ ـ يوسف87). اما هنگامي كه برادران به مصر برگشتند، نزد عزيز مصر [كه همان يوسف(عليه السلام) بود] آمده و مشكلات خود را مطرح نمودند و خود يوسف(عليه السلام) را فراموش كردند: "يا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيْنا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ"(يوسف،88) "اي عزيز مصر، سختي [و قحطي] به ما رو آورده و با پولي نا چيز نزد تو آمديم؛ اما تو از راه لطف و كرمت پيمانه ما را پر [و گندم كافي به ما عطا كن] كه خداوند كريمان را پاداش نيكو خواهد داد".
ارتباط و دوستي ما بايد از مرحله "مشكلات شخصي" عبور كرده، فقط به خاطر خود امام عصر(عليه السلام) باشد تا اين دوستي عميق و دائمي گردد؛ زيرا در نوع اول، فقط هنگامي كه مشكلي به ما روي آورد، به ياد امام زمان(عليه السلام) مي افتيم آن هم براي رفع مشكلات و نه براي آن حضرت.
ارتباط عميق و صميمي با امام زمان(عليه السلام)، آن گاه برقرار مي شود كه مشكلات را فراموش كرده تنها خود يوسف زهرا و ظهور او را بخواهيم. همان گونه كه در زندگي اگر بخواهيم علاقه خود را به كسي نشان دهيم، از خود او دلجويي مي كنيم، به او هديه اي مي دهيم و به او ابراز علاقه مي كنيم. البته براي ايجاد اين نوع دوستي"برنامه مداوم" لازم است. مانند : دعاي عهد هر روز صبح ، خواندن قرآن براي سلامتي حضرت به طور روزانه و....
2.احساس حضور؛ راه ديگري كه در دستورات ديني به آن تاكيد شده است تا يك ارتباط عميق و صميمي با امام زمان(عليه السلام) برقرار شود، احساس حضور امام(عليه السلام) و تبديل غيبت به حضور است. در احاديث شريف آمده است: كساني كه غيبت امام زمان(عليه السلام) نزد آنان "به منزله مشاهده" باشد، هميشه امام را حاضر و ناظر مي بينند. امام سجاد(عليه السلام) به ابوخالد كابلي فرمودند: "مردم زمان غيبت حضرت مهدي(عليه السلام) كه معتقد به امامت او هستند و منتظر ظهور او نشسته اند، با فضيلت ترين مردم دنيايند؛ زيرا خدا عقل و فهمي به آنان عطا كرده كه "غيبت" نزد آنان به منزله ظهور و "مشاهده" گشته است. آنها همانند مجاهدين در ركاب پيامبرند ...." (منتخب الاثر، ص244).
پس بايسته است حضور حضرت را واقعي بدانيم و آن را در زندگي احساس كنيم و غيبت او را به حضور تبديل كنيم.
سيره بزرگان و مراجع ديني، بر اين بوده است كه با احساس حضور امام زمان(عليه السلام) رابطه عميق و دائمي بين خود و آن محبوب دل ها برقرار سازند و پرده غيبت را از جلو چشم خود به كنار نهند تا به طور صميمي و راحت با يوسف زهراگفت و گو و درد و دل كنند. اگر چه ممكن است بنا به مصلحت الهي ظهور آن خورشيد هدايت، سال هاي متمادي به طول انجامد؛ اما "حضور و احساس حضور" با "ظهور مادي" تفاوت دارد. اگر اين احساس حضور دائمي نسبت به آن امام همام به وجود آيد و ما خود را در مقابل و جلو ديدگان مبارك ايشان بدانيم، بر اعمال و رفتار خود نيز مواظبت خواهيم كرد و قلب آن عزيز را با گناهان خود آزرده نخواهيم ساخت و دوري از گناه، باعث ارتباط دائمي و دوستي پايدار با آن "يار" خواهد بود.
در اين حالت، شما حضور ايشان را با همه وجودتان احساس مي كنيد، بين خودتان و ايشان پرده و مانعي نمي بينيد.

 

 

 

|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : چهار شنبه 29 آبان 1392
امام زمان(عج) چه نوع محبتی از ما می‌خواهند

 

امام زمان(عج) چه نوع محبتی از ما می‌خواهند

امام زمان علیه السلام فرمودند:

هدف و قصد خویش را نسبت به محبّت و دوستی ما - اهل بیت عصمت و طهارت - بر مبنای

عمل به سنّت و اجراء احکام الهی قرار دهید، پس همانا که موعظه‌ها و سفارشات لازم را

نموده‌ام؛ و خداوند متعال نسبت به همه ما و شما گواه می‌باشد.

 

متن حدیث:

قالَ الإمام المهدی، صاحب العصر و الزّمان (علیه السلام و عجّل الله تعالی فرجه الشّریف

 

وَاجْعَلُوا قَصْدَکُمْ إلَیْنا بِالْمَوَدَّةِ عَلَی السُّنَّةِ الْواضِحَةِ، فَقَدْ نَصَحْتُ لَکُمْ، وَ اللّهُ شاهِدٌ عَلَیَّ وَ عَلَیْکُمْ.

 

"بحارالأنوار: ج 53، ص 179، س 16، ضمن ح 9"


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 27 آبان 1392
شيعيانم مرا نمي خواهند

 

شیعیانم مرا نمی خواهند...

"بسم الله الرحمن الرحیم"

یکی از کسانی که توفیق ملاقات باامام عصر -عجل الله تعالی فرجه الشریف- را پیدا کرده وآن

حضرت را در ملاقات نموده است که بسیار ناراحت بوده وگریه می کرده اند.

می گوید: از آن حضرت سوال کردم آقاجان! ای سرورم چرا اینقدر گریه می کنید؟

حضرت در جواب فرمودند: "شیعیان مرا نمی خواهند"

باز پرسیدم: آقاجان قربانتان بروم اکثرمردم شمارا می خواهند وهمیشه برای فرج شما دعا

می کنند.

حضرت فرمودند: "از صدنفر یکی ازآنها از ته قلب برای فرج من دعا می کند.

اگر فقط شیعیان ایران یک باربرای ظهور من انقلاب می کردند (وباهم مرا می خواستند)

خداوند ظهور و فرج مرا می رساند

آری! اگر شیعیان ایران همه باهم یک انقلاب درونی واخلاقی پیداکنیم و باهم همدل شده و

زمینه رابرای ظهور آن حضرت فراهم آوریم حتما ظهور آن حضرت فرا می رسد.

یکی از بزرگان در این زمینه می فرمودند: اگر مردم یک حالت انقطاع پیدا کنند و یکباره دلشان

از همه جا بریده شود و فقط متوجه امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- شوند حتما به

خواست خدا ظهور انجام می شود.

گاهی حتی برای یک مسابقه فوتبال چون اکثرمردم کشور قلبشان متوجه خدا شده و باهم دعا

می کنند نتیجه را تغییر می دهند واین سخن خداست که فرموده:

 «اگر دعای شمانبود خدا به شماتوجهی نمی کرد»۲

۱.دراوج تنهایی ص۳۴

۲سوره فرقان آیه ۷۷

ازکتاب کیست مرایاری کند(محمدیوسفی)

"اللهم عجل لولیک الفرج"

برگرفته از وبلاگ omidan1390.blogfa.com


|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 27 آبان 1392
سفارش امام عصر به خواندن نافله ، زيارت عاشورا وجامعه

 

حاج سید احمد رشتی می فرماید:

« در سال 1280، به قصد حج بیت الله الحرام از رشت به تبریز آمدم و در خانه حاج صفرعلی تاجر تبریزی منزل کردم؛

اما چون قافله ای نبود، متحیر ماندم تا آن که حاج جبار جلودار سدهی اصفهانی برای طرابوزن (از شهرهای ترکیه) بار برداشت.

من هم به تنهایی از او حیوانی کرایه کرده و رفتم. وقتی به منزل اول رسیدیم، سه نفر دیگر به تشویق حاج صفرعلی به من ملحق شدند:

یکی حاج ملا باقر تبریزی، دیگری حاج سید حسین تاجر تبریزی و سومی حاجی علی نام داشت که خدمت می کرد که به اتفاق روانه

شدیم. به ارزنة الروم ( شهری تجاری و صنعتی در شرق ترکیه ) رسیدیم و از آن جا عازم طرابوزن شدیم

در یکی از منازل بین این دو شهر، حاج جبار جلودار آمد و گفت: منزلی که فردا در پیش داریم مخوف است امشب زودتر حرکت کنید که به

همراه قافله باشید. این مطلب را به خاطر آن می گفت که ما در سایر منازل، غالباً با فاصله ای پشت سر قافله راه می رفتیم.

لذا حدود سه ساعت پیش از اذان صبح، حرکت کردیم. حدود نیم فرسخ از منزل خود دور شده بودیم که ناگاه هوا دگرگون شد و برف باریدن

گرفت به طوری که هر کدام از رفقا، سر خود را پوشاندند و به سرعت رفتند؛ اما من هر قدر تلاش کردم نتوانستم به آنها برسم و در آن جا

تنها ماندم.

از اسب پیاده شدم و در کنار راه نشستم. خیلی مضطرب بودم؛ چون حدود ششصد تومان برای مخارج سفر همراه داشتم و ممکن بود راهزن

یا دزدی پیدا شود و مرا به خاطر آنها از بین ببرد. بعد از تأمل و تفکر، با خود گفتم: تا صبح همین جا می مانم بعد به منزل قبلی برگشته،

چند محافظ همراه خود می آورم و به قافله ملحق می شوم.

در همان حال ناگاه باغی مقابل خود دیدم و در آن باغ باغبانی که در دست بیلی داشت، مشاهده می شد. او بر درختها می زد که برف

آنها بریزد. پیش آمد و نزدیک من ایستاد و فرمود: تو کیستی؟

عرض کردم: رفقایم رفته و من مانده و راه را گم کرده ام.

فرمود: نافله شب بخوان تا راه را پیدا کنی.

مشغول نافله شب شدم. بعد از تهجد (نماز شب)، دوباره آمد و فرمود: نرفتی؟

گفتم: والله، راه را بلد نیستم.

فرمود: جامعه ( زیارت جامعه کبیره – مفاتیح الجنان ) بخوان تا راه را پیدا کنی.

من جامعه را از حفظ نداشتم و الان هم از حفظ نیستم با آن مکرر به زیارت عتبات مشرف شده ام. از جای برخاستم و زیارت جامعه را از

حفظ خواندم.

باز آن شخص آمد و فرمود: نرفتی؟ بی اختیار گریه ام گرفت و گفتم: همین جا هستم چون راه را بلد نیستم. فرمود عاشورا بخوان.

من زیارت عاشورا را از حفظ نداشتم و الان هم حفظ نیستم در عین حال برخواستم و مشغول زیارت عاشورا از حفظ شدم، و تمام لعن

و سلام ها و دعای علقمه را خواندم.

دیدم باز آمد و فرمود: نرفتی؟

گفتم: نه، تا صبح همین جا هستم. فرمود: الان تو را به قافله می رسانم. ایشان رفت و بر الاغی سوار شد و بیل خود را به دوش گرفت

و آمد. فرمود: پشت سر من بر الاغم سوار شو.

سوار شدم و اسب خود را کشیدم اما حیوان حرکت نکرد.

فرمود: دهنه اسب را به من بده.

ایشان بیل را به دوش چپ گذاشت و عنان اسب را با دست راست گرفت و به راه افتاد و اسب کاملاً آرام می آمد و ایشان را اطاعت

می نمود بعد آن بزرگوار دست خود را بر زانوی من گذاشت و فرمود:

شما چرا نافله نمی خوانید؟ نافله، نافله، نافله.

باز فرمود: شما چرا عاشورا نمی خوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا.

بعد فرمود: شما چرا جامعه نمی خوانید؟ جامعه، جامعه، جامعه.

در زمان طی مسافت، مسیری دایره ای را پیمودیم ناگاه برگشت و فرمود: اینها رفقای شما هستند.

دیدم رفقا کنار نهر آبی پیاده شده، مشغول وضو برای نماز صبح بودند.

از الاغ پیاده شدم تا سوار اسب خود شوم، نتوانستم. آن جناب پیاده شد و بیل را در برف فرو کرد و مرا سوار نمود و سر اسب را به سمت

رفقا برگرداند. من در آن حال به فکر افتادم این شخص که بود که به زبان فارسی صحبت می کرد در حالی که این طرفها زبانی جز ترکی و

مذهبی جز مذهب عیسوی وجود ندارد! تازه چطور به این سرعت مرا به رفقای خود رسانید.

به خاطر همین فکرها پشت سرم را نگاه کردم؛ اما کسی را ندیدم و از ایشان اثری نیافتم. و بعد از این جریان به رفقای خود ملحق شدم. »

منبع : مفاتیح الجنان (شیخ عباس قمی)


|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : دو شنبه 27 آبان 1392
سيد عبدالكريم كفاش

 

قلم بتراشم از هر استخوانم

مرکب گیرم از خون رگانم

بگیرم کاغذی از پرده دل

نویسم بهر یار مهربانم

سید عبدالکریم پیرمرد کفاش معاصری بود که در تهران زندگی میکرد

بسیاری از بزرگان معتقد بودند که حضرت ولی عصر(علیه السلام) به

حجره کوچک کفاشی او رفت وآمد دارد .

ایشان به یکی از دوستان گفته بود روزی حضرت از من سوال فرمودند:

((سید عبدالکریم اگر یک هفته بگذرد و ما را نبینی چکار میکنی؟))

عرض کردم آقا جان میمیرم

حضرت فرمود: اگر اینگونه نبودی ما نمی امدیم


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : جمعه 24 آبان 1392
أوصاف مهدي/نظام الدين

 

نظام الدین

امام زمان(ع) محور عالم و آدم است،«او» محور خلقت و طبیعت است،

«او» محور دین و دیانت است،همه چیز به دور شمع وجود او می چرخد

و همه امور به واسطه او سامان می یابند،از جمله دین که «او» سامان دهنده و نظام بخش آن می باشد.

پس همان طور که از معصومین رسیده،به جاست که ایشان را این گونه توصیف کنیم:

((أنتَ نِظامُ الّدِینِ،وِ یَعسُوبُ المُتَّقینَ))؛  

((تو نظام بخش دین هستی و پیشوای پرهیزگاران))

مفاتیح الجنان،زیارت صاحب الامر/بحار الانوار،ج99،ص116.


|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : جمعه 24 آبان 1392
حديث عشق

 

ابو تراب عبدالله موسي روياني از حضرت عبد العظيم حسني روايت كرده كه فرمود :

بر امام جواد ( ع ) وارد شدم خواستم درباره قائم ( ع ) از او بپرسم كه آيا مهدي اوست يا ديگري ، حضرت ابتداء لب به سخن گشود وبه من فرمود : اي ابا قاسم " قائم ما همان مهدي ( ع ) است كه واجب است در زمان غيبتش انتظار وي را داشته باشند ، و در زمان ظهورش مورد اطاعت وفرمانبرداري قرار گيرد ، او سومين فرزند من است ، سوگند به كسي كه محمد ( ص ) را به نبوت برگزيد و امامت را به ما اختصاص داد ، اگر از عمر دنيا جز يك روز بيشتر باقي نمانده باشد ، خداوند آنروز را به اندازه اي طولاني مي كند تا قائم ( ع ) در آن ظهور نمايد ، و زمين را پس از آنكه از ظلم وستم پر شده باشد آكنده از عدل و داد ميسازد ، خداي سبحان امر ظهور آنحضرت را يك شبه سرو سامان ميبخشد چنانكه أمر موسي كليم خود را چنين كرد ، آنگاه كه براي بر گرفتن آتش براي خانواده اش رهسپار گرديد وزمانيكه برگشت پيامبر وفرستاده خدا شده بود ، سپس امام ( ع ) فرمود : برترين اعمال شيعيان وپيروان ما انتظار فرج است " .

كمال الدين : ج 2 ص 377 ب 36 ح 1


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : جمعه 24 آبان 1392
٨٠ وظیفه منتظران در عصر غیبت

80 وظیفه منتظران در عصر غیبت

 کتاب“مِکیال المکارم”نوشتۀ آیت‌الله محمد تقی موسوی اصفهانی، یکی از کتاب‌های معتبر و باارزش در زمینۀ مهدویت است. 

این کتاب به سفارش حضرت مهدی(ارواحنا فداه) نوشته و نا‌م‌گذاری شده است. 

در بخشی از این کتاب گران‌سنگ 80 وظیفه و تکلیف ما نسبت به حضرت مهدی(عج)در عصر غیبت بیان شده است که به شرح زیر می‌باشد:

 1. تحصیل شناخت صفات و آداب و ویژگی‌های آن حضرت

 2. رعایت ادب نسبت به ایشان

 3. اظهار محبت نسبت به آن حضرت به طور خاص

 4. محبوب نمودن ایشان در میان مردم

 5. انتظار فرج و ظهور آن حضرت علیه السلام

 6. اظهار اشتیاق به دیدار آن بزرگوار

 7. ذکر مناقب و فضائل آن حضرت علیه السلام

 8. اندوهگین بودن مؤمن از فراق آن حضرت علیه السلام

 9. حضور در مجالس ذکر مناقب و فضائل آن حضرت علیه السلام

 10. تشکیل مجالس ذکر مناقب و فضائل آن حضرت علیه السلام

 11. سرودن شعر در فضایل و مناقب آن حضرت علیه السلام

 12. خواندن شعر در فضایل و مناقب آن حضرت علیه السلام

 13. قیام به هنگام یاد شدن نام و یا القاب آن حضرت علیه السلام

 14. گریستن بر فراق آن حضرت علیه السلام

 15. گریاندن بر فراق آن حضرت علیه السلام

 16. خود را به گریه کنندگان شبیه نمودن بر فراق آن حضرت علیه السلام

 17. درخواست معرفت امام عصر علیه السلام از خداوند عزوجل

 18. تداوم درخواست معرفت آن حضرت علیه السلام

 19. مداوت به خواندن دعای غریق ( یا الله، یا رحمن، یا رحیم، یا مقلب القلوب ...)

 20. دعا در زمان غیبت آن حضرتعلیه السلام

 21. شناختن علامت‌های ظهور آن حضرت علیه السلام

 22. تسلیم بودن و عجله نکردن( در امر ظهور )

 23. صدقه دادن به نیابت آن حضرت علیه السلام

 24. صدقه دادن به قصد سلامتی آن حضرت علیه السلام

 25. رفتن به حج به نیابت آن حضرت علیه السلام

 26. فرستادن نایب که از طرف آن حضرت حج کند.

 27. طواف بیت الله الحرام به نیابت آن حضرت علیه السلام

 28. نایب ساختن دیگری تا از طرف آن حضرت طواف نماید.

 29.زیارت مشاهد رسول خدا و ائمه معصومین (علیهم السلام) به نیابت از مولایمان

 30. استحباب اعزام نایب برای زیارت از سوی آن حضرت علیه السلام

 31. سعی در خدمت کردن به آن حضرت علیه السلام

 32. اهتمام ورزیدن به یاری آن حضرت علیه السلام

 33. تصمیم قلبی بر یاری کردن آن حضرت علیه السلام در زمان حضور و ظهور ایشان

 34. تجدید بیعت با آن حضرت علیه السلام بعد از فرایض همه روزه و هر جمعه

 35. صله آن حضرت علیه السلام به وسیله مال

 36. صله شیعیان و دوستان صالح امامان علیهم السلام به وسیله مال

 37. خوشحال کردن مؤمنین

 38. خیرخواهی برای آن حضرت علیه السلام

 39. زیارت کردن آن حضرت علیه السلام (بوسیلۀ توجه نمودن به آن حضرت و سلام کردن به ایشان)

 40. دیدار مؤمنین صالح و سلام کردن بر آنان

41. درود فرستادن بر آن حضرت علیه السلام

 42. هدیه کردن ثواب نماز به آن حضرت علیه السلام

 43. هدیه نماز مخصوص

 44. نماز هدیه به آن حضرت به گونه مخصوص در وقت معین

 45. اهداء قرائت قرآن به آن حضرت علیه السلام

46. توسل و طلب شفاعت از خداوند به وسیله آن حضرت علیه السلام

 47. دادخواهی و توجه نمودن و عرض حاجت به آن حضرت علیه السلام

 48. دعوت کردن مردم به آن حضرت علیه السلام

 49. رعایت حقوق آن حضرت و مواظبت بر ادای آنها و رعایت وظایف نسبت به آن بزرگوار

 50. خشوع دل هنگام یاد آن حضرت علیه السلام

51. عالم باید علمش را آشکار سازد.(عالِم باید علمش را دربرابر بدعت‌ها آشکار نماید.)

 52. تقیه کردن از اشرار و مخفی داشتن راز از اغیار

 53. صبر کردن بر اذیت و تکذیب و سایر محنت ها

54. درخواست صبر از خدای تعالی

 55. سفارش یکدیگر به صبر در زمان غیبت آن حضرت علیه السلام

56. پرهیز از مجالسی که نام آن حضرت علیه السلام در آنجا مورد تمسخر باشد.

 57. تظاهر با ستمگران و اهل باطل(تقیّه در برابر پادشاه ستمگر)

 58. ناشناس ماندن و پرهیز از شهرت یافتن

 59. تهذیب نفس

 60. اتفاق و اجتماع بر نصرت آن حضرت علیه السلام

61. متفق شدن بر توبه واقعی و بازگرداندن حقوق به صاحبان آنها

 62. ییوسته به یاد آن حضرت علیه السلام بودن

 63. به آداب آن حضرت علیه السلام عمل نمودن

 64. دعا به درگاه الهی برای جلوگیری از نسیان یاد آن حضرت علیه السلام (از خدا بخواهی که تو را از فراموش کردن یاد آن حضرت

محفوظ بدارد.)

 65. اینکه بدنت نسبت به آن حضرت علیه السلام خاشع باشد.

66. مقدم دانستن خواستة آن حضرتعلیه السلام بر خواسته خود

 67. احترام کردن نزدیکان و منسوبین به آن حضرت علیه السلام (مانند سادات علوی و علمای دینی)

 68. بزرگ داشتن اماکنی که به قدوم آن حضرت علیه السلام زینت یافته‌اند.

 69. وقت ظهور را تعیین نکردن.

 70. تکذیب و دروغ شمردن وقت گذاران ظهور

71. تکذیب کردن مدعیان نیابت خاصۀ آن حضرت علیه السلام در زمان غیبت کبری

 72. درخواست دیدار آن حضرت علیه السلام با عافیت و ایمان

 73. اقتدا و تأسّی جستن به اخلاق و اعمال آن حضرتعلیه السلام(معنی تشیع و مأموم بودن همین است.)

 74. حفظ زبان از یاد غیر خدا و مانند آن

 75. خواندن نماز آن حضرت علیه السلام

76. گریستن در مصیبت مولایمان شهید مظلوم حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام

 77. زیارت قبر مولایمان آقا ابا عبدالله الحسین علیه السلام

 78. بسیار لعنت کردن بر بنی امیه در آشکار و پنهان

 79. اهتمام و همت کردن در ادای حقوق برادران دینی

 80. مهیا کردن سلاح و اسب در انتظار ظهور آن حضرت علیه السلام (آماده باش بودن)

 

 


|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : تاج بخشيان
تاریخ : پنج شنبه 9 آبان 1392