درس چهلم امام شناسي
فرض کنيد چراغي را براي روشنايي و گرما بخشي، نزد كودكي ميگذاريم،
اما او از روي جهالت و ناداني به آن سنگ ميزند. ما هم براي اينكه بچه به چراغ آسيب نزند،
آن را برميداريم. برداشتن چراغ، دليل ترس و ناتواني ما در برابر كودك نيست؛ به عبارت
ديگر، ما از قدرت او نميترسيم، بلكه از خطا و اشتباه او ميترسيم.
امامان بزرگوار ما مانند چراغهاي هدايتي هستند كه خداوند در مسير انسانها نصب كرده
است؛ اما در اثر اشتباه و خطاي گذشتگان، يازده تن از آنها به شهادت رسيدند و تنها يكي از
آنان، يعني امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف باقي مانده است و خداوند براي جلوگيري
از اشتباه ما كه به آن آسيبي نزنيم، آن حضرت را از ديدگان ما غايب ساخته است و تا
هنگامي كه احتمال اين اشتباه باشد، غيبت آن حضرت همچنان ادامه پيدا ميكند و از ظهور
او هم خبري نيست كه نيست.
حجت الاسلام رنجبر
@@مراحل امامت امام عصر
@مرحله اول:
از سال ٢٦٠هجري تا ٣٢٩ به مدت ٦٩سال كه غيبت صغري ناميده مي شود .دراين مدت امام
از طريق چهارنماينده ي خاص خود به نام نواب اربعه با مردم ارتباط داشتند .
نواب اربعه به ترتیب عبارتند از:
۱ – جناب ابو عمر و عثمان بن سعید عمرى (به فتح عین و سکون میم).
۲ – جناب ابو جعفر محمد بن سعید عمرى.
۳ – جناب ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى.
۴ – جناب ابوالحسن على بن محمد سمرى (بفتح سین و میم)
@«ابو عمر و عثمان بن سعید» مورد اعتماد مردم و جلیل القدر و وکیل حضرت هادى وحضرت
عسکرى بود (۳) و به امر امام علیه السلام متصدى کفن و دفن امام گردید (۴) وى در سامرا در
محله عسکر سکونت داشت و به همین مناسبتبه او نیز «عسکرى» گفته مىشد و براى آنکه
ماموران دربارى پى به کارها و خدمات او نسبتبه امام علیه السلام نبرند روغن فروشى مىکرد
(۵) و زمانى که تماس با امام عسکرى (ع) براى شیعه مشکل بود اموال توسط او براى امام
ارسال مىشد و جناب عثمان بن سعید اموال را در ظرفهاى روغن مىریخت و نزد امام مىبرد (۶)
«عثمان بن سعید» پیش از وفات به فرمان امام عصر (عج) فرزند خود «ابو جعفرمحمد بن
عثمان» را به جانشینى خود و نیابت امام معرفى کرد.
@«محمد بن عثمان» نیز همچون پدر از بزرگان شیعه و در تقوى و عدالت و بزرگوارى مورد
اعتماد و احترام شیعیان بود و قبلا نیز حضرت عسکرى علیه السلام نسبتبه او و پدرش اظهار
اعتماد و اطمینان فرموده بود و مرحوم شیخ طوسى مىنویسد شیعه بر عدالت و تقوى و امانت
او اتفاق داشتند (۷)
پس از در گذشت نائب اول جناب «عثمان بن سعید» توقیعى (۸) از جانب امام زمان علیهالسلام
در مورد وفات او و نیابت فرزندش «محمد» صادر شد.
«عبد الله بن جعفر حمیرى» مىگوید از محمد بن عثمان پرسیدم صاحب الامر را دیدهاى؟
فرمود: آرى و آخرین ملاقاتم با او کنار بیت الله الحرام بود که مىگفت «اللهم انجز لى ما
وعدتنى» (۹) و نیر او در در مستجار (۱۰) دیدم که مىگفت «اللهم انتقم بى اعدائى» (۱۱)
و نیز محمد بن عثمان مىفرمود: صاحب الامر (ع) هر سال در حجحاضر مىشود او مردم را
مىبیند و مىشناسد و مردم او را مىبینند ولى نمىشناسند. (۱۲)
محمد بن عثمان براى خود قبرى ترتیب داده و آنرا با ساج (نوعى پارچه و لباس) پوشانده بود و
روى آن آیاتى از قرآن کریم و اسامى ائمه اطهار را نوشته بود و هر روز داخل آن مىشد و یک
جز از قرآن را قرائت مىکرد و بیرون مىآمد (۱۳)
این بزرگوار پیش از مرگ از روز وفات خود خبر داد و در همان روز در گذشت (۱۴) و پیش از
رحلت گروهى از بزرگان شیعه نزد او آمدند و «ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى» را به امر
امام زمان علیه السلام براى سفارت و ارتباط با امام معرفى کرد و فرمود او قائم مقام من
است به او مراجعه کنید (۱۵)
جناب ابو جعفر محمد بن عثمان عمرى در سال ۳۰۵ هجرى قمرى رحلت کرد (۱۶) رحمه الله
@حسین بن روح نوبختى
جناب ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى نزد موافق و مخالف عظمت و بزرگى ویژهاى داشت و به
عقل و بینش و تقوى و فضیلت مشهور بود و عموم فرقههاى مختلف مذهبى به او توجه داشتند در
زمان نائب دوم محمد بن عثمان عمرى و از جانب او متصدى پارهاى از امور بود در میان یاران
ویژه محمد بن عثمان «جعفر بن احمد بن متیل قمى » بیش از دیگران با او خصوصى و مرتبط
بود چنانکه حتى در اواخر زندگى محمد بن عثمان غذاى او در خانه جعفر بن احمد و پدرش تهیه
مىشد و میان اصحاب نائب دوم احتمال جانشینى «جعفر بن احمد بن متیل) از دیگران بیشتر
بود در آخرین ساعات زندگى و بهنگام احتضار محمد بن عثمان جعفر بن احمد بالاى سر او و
حسین بن روح پایین پایش نشسته بودند (۱۷) محمد بن عثمان به جعفر بن احمد رو کرد و
فرمود: مامور شدهام که امور را به ابوالقاسم حسین بن روح واگذار نمایم.
جعفر بن احمد از جا برخواست و دستحسین بن روح را گرفت و او را بالاى سر محمد بن
عثمان نشاند و خود در پایین پاى او نشست. (۱۸)
@ابوالحسن سمرى
مؤلف کتاب «منتهى المقال» درباره نائب چهارم جناب ابوالحسن على بن محمد سمرى
مىنویسد: «جلالت قدر او آنچنان زیاد است که نیازى به توصیف ندارد» (۱۹) .
آن بزرگوار به فرمان امام عصر ارواحنا فداه پس از حسين بن روح عهده دار نیابت امام (ع) و
رسیدگى به امور شیعیان گردید.
مرحوم محدث قمى مىنویسد: ابوالحسن سمرى روزى به جمعى از مشایخ که نزد او بودند
فرمود خداوند به شما در مصیبت على بن بابویه قمى اجر عنایت فرماید در این ساعت از دنیا
رفت.
آنان ساعت و روز و ماه را یاد داشت کردند ۱۷ یا ۱۸ روز بعد خبر رسید که در همان ساعت
على بن بابویه قمى در گذشته است (۲۰)
«على بن محمد سمرى» در سال ۳۲۹ هجرى در گذشت (۲۱) و پیش از وفاتش گروهى از
شیعان نزد او گرد آمدند و پرسیدند پس از تو چه کسى جانشین تو خواهد بود؟
پاسخ داد: من مامور نشدهام در این مورد به کسى وصیت کنم (۲۲)
و نیز توقیعى را که از سوى امام غائب علیه السلام در این باره صادر شده بود به شیعیان نشان
داد آنان از روى توقیع استنساخ کردند.
@دراين جا براي تبرك توقيع امام عصر به آخرين نايب ايشان را مياوريم:
اي علي بن محمد سمري! خداوند در سوک فقدان تو پاداشي بزرگ به برادرانت عطا کند.
تو تا شش روز ديگر از دنيا خواهي رفت. کارهايت را مرتب کن و هيچ کس را به جانشيني
خويش مگمار. دوران غيبت کامل فرا رسيده است و من جز با اجازه خداوند متعال ظهور
نخواهم کرد و ظهور من پس از گذشت مدتي طولاني و قساوت دلها و پر شدن زمين ازستم
خواهد بود. افرادي نزد شيعيان من مدّعي مشاهده من (ارتباط با من به عنوان نايب خاص)
خواهند شد. آگاه باشيد که هر کس پيش از خروج «سفياني» و «صيحه آسماني» چنين
ادعايي بکند، دروغگو و افترا زننده است و هيچ حرکت و نيرويي جز به خداوند عظيم نيست..
@@مرحله دوم :
از سال ٣٢٩ هجري تا كنون كه غيبت كبري نام دارد:
با در گذشت ابو الحسن سمري دوره جديدي در تاريخ شيعه آغاز گرديد که به دوران غيبت کبري
معروف است.
۱) المهدى ص ۱۸۲٫
(۲) اعیان الشیعه، ج ۴ بخش سوم، ص ۲۱
(۳) منتهى المقال – المهدى ص ۱۸۱
(۴ و ۵) اعیان الشیعه، ج ۴ بخش سوم، ص ۱۶٫
(۶) بحار، ج ۵۱ ص ۳۴۴٫
(۷) بحار ج ۵۱ ص ۳۴۵ – ۳۴۶ غیبتشیخ طوسى، ص ۲۱۶ و ۲۱۹ الکنى والالقاب، ج ۳ ص ۲۳۰٫
(۸) «توقیع» یعنى حاشیه نویسى و اصطلاحا به دستورات و نامههاى خلفا و پادشاهان نیز گفته مىشد و در کتب علماى شیعه به نامهها و فرمانهایى که در زمان غیبت از طرف امام غائب به شیعیان رسیده «توقیعات» مىگویند.
(۹) بحار، ج ۵۱، ص ۳۵۱
(۱۰) مستجار محلى است نزدیک رکن یمانى و مقابل در کعبه و جائى است که گنهکاران به آنجا پناه مىبرند.
(۱۱) بحار، ج ۵۱، ص ۳۵۱
(۱۲) بحار، ج ۵۱، ص ۳۵۱
(۱۳) الکنى و الالقاب چاپ نجف ج ۳ ص ۲۶۷ – ۲۶۸
(۱۴) الکنى و الالقاب ج ۳ ص ۲۶۸
(۱۵) بحار ج ۵۱، ص ۳۵۴ – ۳۵۵، غیبتشیخ طوسى، ص ۳۲۶ – ۳۲۷٫
(۱۶) بحار ج ۵۱، ص ۳۵۲
(۱۷) بحار ج ۵۱، ص ۳۵۳ – ۳۵۴
(۱۸) بحار ج ۵۱، ص ۳۵۴
(۱۹) منتهى المقال
(۲۰) الکنى و الالقاب، ج ۳ ص ۲۳۱ – بحار، ج ۵۱ و ص ۳۶۱٫
(۲۱) غیبتشیخ طوسى، ص ۲۴۲ – ۲۴۳٫
(۲۲) بحار ج ۵۱، ص ۳۶۰٫
برگرفته از سايت :گروه فرهنگی - آئین و اندیشه
اللهم عجّل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلني من أعوانه و أنصاره آمين
:: موضوعات مرتبط:
امام شناسي ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0